راستش من فکر میکنم مرگ خیلی خوشایند و غیر ترسناکه ، اما شاید یه جورایی باید لمسش کرد تا فهمید ، شایدم ...
چند روز پیش که داشتم میرفتم کلاس زبان ، دیر هم شده بود و ماشین نداشتم که برم ، تو پیاده رو که داشتم طی مسیر میکردم یهو یه صدایی شنیدمو بووووم ، یه سنگ از نمای یه ساختمون چند طبقه به انداز یه سر رسید قطور افتاد پشتم ، یعنی نیم ثانیه تا مرگ فاصله داشتم ، البته خوشبینانه ترین حالت این بود که به دوشم برخورد میکرد و به سرم آسیبی نمیدید و جون در میبردم. اما وقتی اون سنگ افتاد من یه انرژی از بدنم دیدم که نا خودآگاه میخواست از مرگ فرار کنه ، فکرشم خنده داره که یه نفر با سقوط یه سنگ از دنیا بره ، شانس هم نداریم تو مردن که حداقل طوری مرگ رو تجربه کنیم که لذت بخش تر باشه تا اینکه یه همچین صانحه ای واسم پیش بیاد.اینجا بود که یه چند روزی به مرگ فکر کردم. شاید این همه تلاش و راه رسیدن به هدف به جایی منتهی بشه که ...
اما اتفاق خیلی خوبی بود جدای خطراتش ، احساس کردم که مرگ اونم اینطوری یه کم میتونه غیر قابل تحمل باشه.شاید یه تذکر بود ، یه هشدار ... خدا رو شکر.
لیسنینگ یک بخش 30 نمره ای از 120 نمره تافل هست که خب بخش مهمیه و خودم به شخصی تو سطحی که هستم لیسنینگ ضعیفی دارم ، خب برای تقویت این بخش از زبان طبق گفته اساتید زبان باید گوش کرد و نوشت ، منابعی مثل ESL Podcast و Voice of America یا همون VOA میتونه مفید باشه . که خودم فعلا تونستم شماره های 1 تا 400 از سری های ESL رو از سایت www.irlanguage.com دانلود کنم.خوبیش اینه که همراه فایل های صوتی اسکریپتش هم هست و شما میتونید با استفاده از اسکریپتش هم املا تون رو قوی کنید که کلماتی رو مینویسید درست باشن ، هم ساختار جملات رو یاد میگیرید.
جدا از این فایل ها میتونید به سایت www.eslpodcast.com برید و بصورت روزانه پادکست های موضوعی رو دانلود کنید و یا همونجا گوش بدید.
تو زبان انگلیسی ، لهجه آمریکایی برای من جذاب تر ، شیرین تر و راحت تر از بقیه لهجه ها خصوصا بیریتیش هست که انگار همش یه لقمه غذا تو دهنشونه و به هر نحوی که شده میخوان حرف بزنن ، و حتی فکر میکنم املاشون هم فرق میکنه.جدای اینها ترم قبل استاد زبانمون یه کتابی به نام American Accent Training بهمون معرفی کرد که واقعا کتاب قشنگ و جالیه و واسه درست مثل آمریکایی ها حرف زدن تمرین خوبیه مخصوصا اینکه تمام متون کتاب توی سی دی همراه خودش هست و دیگه نگران ویس نیستید و همش هم سریع حرف زده میشه و سخته که بدون تکست متوجه بشید. فکر میکنم این کتاب رو 13000 تومان تو فروردین 93 خریدم.
بست و هفت روز مونده به آزمون کارشناسی ارشد و من بعضی درس ها رو تموم کردم و باید تست بزنم ازشون و بعضی ها رو هم نه ، مونده تا تموم بشن ، امروز هم رفتیم با استاد راهنما آقای م.ف صحبت کردیم و راجع به پروژه و آخر ترم و اپلای کردن که ایشون مارو امیدوار کردن و خیلی دوست داشتند که ادامه بدیم و بریم ...
دوشنبه 15 اردیبهشت هم قراره که نتیجه ارشد سراسری بیاد که امیدی نیست ولی شاید هم شد و رفتیم. شاید هم نشد.
الان هم قصد دارم که برم درس بخونم و خصوصا زبان هم برای فردا و هم تمرین لیسنینگ.
روز همه خوش
درست بودن تا حدی که میتونی آرامش بیشتری داره ، اطرافتو که نگاه میکنی میبینی پر از آدمهاییه که میخوان دور بزنن ، گول بزنن ، تو دانشگاه دانشجو میره پروژه یکی دیگه رو کپی میکنه ارایه میده یه نمره ای میگیری بعد یه جوری تعریف میکنه که انگار چه کار خوبی کرده ، فرهنگمون همینه دیگه مفتخریم که آی دنیا دیدی ؟ سر استادو کلاه گذاشتم و از اونی گه تلاش کرده نمره بیشتری گرفتم بعد همین آدم میاد میگه : نگاه کن آمریکا چقدر پیشرفتست ، چقدر فلانه و... دانشگاهاش از بخش صنعت کشور پروژه دارن و ... خب تو که خودت همه چیزو دور مزنی عزیزم بعد میخوای مثل اونها باهات رفتار بشه ؟ آخه شدنیه ؟ عدالت هم خوب چیزیه ایرانیه عزیز .
چند وقت پیش تو این شرکتی که کار میکنم یه پروژه اومده بود ، ک پروژه خوبی هم بود بدرد بخور هم بود و هم پول آور برای شرکت ، اما چی شد ؟ روزی که پروژه مطرح شد من طرحمو ارایه کردم و بهشون دادم و گفتم باید برای بررسی بیشتر با مشتری مصاحبه بشه و قرار شد این اتفاق بیفته ، اما وقتی موقعش شد فهمیدم که دوستان تصمیم گرفتند یه کار خیلی ضعیف رو بدن و پولشو زود تر بگیرن و ... بعد مدیر عامل هم انقدر کوته بین هست که اصلا فکرشو نمیشه کرد. و این آدم هم به این فکر میکنه که آره ما بعد از مدتی ی شرکت خیلی قوی میشیم و ...
تغییر باید از خودمون شروع بشه ، خدا هم خودش گفته سرنوشت قومی تغییر نمیکند مگر به اختیار خودشون و بس ...
خدا عاقبت جماعت ایرانی رو بخیر کنه با این سیر نزولی پیشرفتمون و این همه تحصیل کرده ... آمین
فن لپ تاپ سوخت ، سفارش فن و بهمراهش باطری و گرفتاری هایه دیگه ... و لپ تاپ باز شده ، مهمون ها و تایم کم داشتن.
گاهی بفکرم میزنه که اگه نشد قبول شی چی ؟ "تو باید قبول بشی" اگه قبول شدی و پذیرش نگرفتی چی چطور ؟ تو باید پذیرش بگیری ، به لاتاری فکر میکنم ، مهاجرت حتی ... ، یه روز نا امید ، یه روز امیدوار و با علاقه زبان میخونم و دنبال این هستم که تلفظم رو مثل یه آمریکایی کنم. تو این گرفتاری ها فن لپ تاپ هم میسوزه و مجبور شدم لپ تاپ رو باز کنم و تا فنشو عوض کنم یکمی طول کشید ، پروژه فارغ التحصیلیم مونده هنوز ، نمیدونم میرسم بهش یا نه ، با اینکه آمادست تقریبا ، اما خب مستندات داره و یکم Validator باید برای ورودی ها ست کنم . اوضاعمون خوب نیست ، یه نخ سیگار هم داریمو نمیکشیم. به قول یکی معتاد میشی نکش ، من که سیگاری نیستم و نمیکشم ولی ... گاهی اوقات فکر میکنم لازم میشه ، یه سیگار و یه چایی به قول معروف ""گیرا" پر رنگ پر رنگ کنار آتیش بدجور میچسبه . امیدوارم ک آینده ای رو که دوست دارم بسازم.
تا یادم نرفته ، خدایا شکرت که بهم کمک میکنی ، درسته یکم گله دارم اما فکر میکنم همیشه میتونست و میتونه بد تر باشه اما خودت که بزرگی و دوسم داری ، با اینکه میدونی و میدونم یکاری کن به اونی که میخوام برسم من هم تمام تلاشمو میکنم. خدا یا شکر بابت هلپ هات ...
شاد باشید ، همیشه و همه جا
یه مدتیه که بعد از تعطیلات عطش درس خوندن کم شده ، تو این وضعیت هم خانواده محترم رفتن سفر ، من موندمو تهیه و غذا و تنهایی زندگی کردن ، اما خوبه آدم به سختی هاش عادت میکنه و میشه گفت که کارآموزی تو آمریکا هستم که حداقل باید بتونم یه چیز درست کنم و بخورم. پلو پز یکی از ملزومات انفرادی زندگی کردنه چون وقت زیادی باید برای کاری صرف کنی که تکرار شدنیه و کسل کنندست.
تو این مدت خیلی یه چیزی که واسم جالب بود این که خیلی ها واسه خودشون فکر میکنن و حرف میزنن و خیلی ها هم میخوان حرفی بزنن که بقیه بخندن بعدش میگن شوخیه دیگه اصلا هم به اینکه طرف ناراحت میشه فکر نمیکنن.خراب کردن ، مسخره کردن ، دست کم گرفتن کسی برای اینکه خودت به یک متغیر ایکس برسی اصلا قابل قبول نیست ، و به نظرم بی شخصیتی محضه و تو خیلی ها عادت شده که سوژه پیدا کنن و ... بعد همین آدم میاد داد و بیداد میکنه ، خب بشر خودتو نمیبینی و فقط مدعی هستی.اسلام داریم ، مسلمان نیستیم ؛ مسلمان داریم تو محیط اسلامی نمیتونه بمونه. بعد فکر میکنیم که آره کارمون درسته بقیه کشور ها دارن اشتباه میکنن و ... یکی نیست بگه آخه مسلمون تو که ادعا داری چرا داغونی پس ؟ میخوای تاثیر گذار باشیو جهان اسلام رو گسترش بدی باید چیزی داشته باشی که بگی آره اینه ببین چقدر خوبه ؟ بعد یارو بیاد طرفش ، راست که نمیگیم ، پشت سر هم حرف میزنیم ، تخریب میکنیم ، آبروی مردم و میبریم ، قضاوت میکنیم ، پیش قضاوت هم میکنیم ، و ... خب الان من فلان دینی بیام اینها رو ببنیم که فرار میکنم و بعد واست تبلیغات منفی میکنم!!!! دین اسلام فقط نماز ، روزه ، زکات ، حج ، خمس و ... نیست. انسانیت در صدر همه ی اینها قرار داره و ما فقط یاد گرفتیم گشنه بمونیم و یه سری جملات عربی رو تکرار کنیم....
به بعضی ها یه چیزایی رو باید فهموند ، که.... عزیز داری اشتباه میکنی ... و بهت نشون میدم که اشتباه کردی.
نوروز 93 خود را چگونه گذراندید؟
نوروز امسال با همه ی نوروز ها فرق داشت ، فرقش این بود که اصلا تعطیلات 15 روزه رو حس نکردم ، و کمو بیش پی درسهام بودم ، کتابخونه میرفتم ، روزای اول که فکر میکردم 2-3 فروردینه اما 5 فروردین شده بود و من خبر نداشتم ، مونده بودم که چقدر تند تند داره میگذره و میره ، خلاصه درس خوندن ی بخشی از نوروز 93 بود ، و به نکته دیگه رسیدم اونهم اینه که "باید تنها درس خوند" تنهایی بهترین گزینه است ، چون فرض اگه 2 نفر بخوان با هم درس بخونن چطوری میشه ؟ آره حواس پرتی ها *2 میشه
عدم برنامه ریزی *2 میشه ، تلاش نکردن و تنبلی *2 میشه ، پس بهتره که ی جوری درس بخونی که خودت همچیو در دست داشته باشی ، "از من به همه نصیحت که آقا/ خانم با کسی هماهنگ نکنید که بیا باهم درس بخونیم"
امروز برخلاف همه من خونه درس دارم ، و قراره که درس بخونم و به برنامه هام برسم ، الان فقط تنها چیزی که برام مهمه اینه که به آزمون خرداد ماه برسم و جایی که میخوام قبول بشم بعد واسه تابستون برنامه بریزم که زبان فشرده بخونم "کتابهای زبان تابستون رو بعدا معرفی میکنم".
روز طبیعت خوبی داشته باشد ،از طبیعت هم خوب نگه داری کنید تا به خودتون خسارت وارد نکنید.
به امید موفقیت همه و خودم . شاد باشید ایرانی ها
امیدوارم که نوروز به همه خوش بگذره ، به من که با درس خوش نمیدونم میگذره یا نه !! ولی خب دیگه چه کنیم....
دیشب تونستم یکم درس بخونم حدود 80 صفحه شبکه خوندم بعد خوندن حس خوبی داشتم اما صبحش که خواستم دوباره بخونم اصلا تمرکز نداشتم ، یکم زبان کار کردم ، ویدیو دیدم و نوشتم. مهمونی هم که پیا پی پشت سرهم تایم اول شب کلا میپره و نمیتونم کاریش کنم.امشب باید دوباره بخونم ؛ که از برنامه عقب نمونم . یه تصمیم دیگه گرفتم که از همه چیز برای رسیدن به اهداف خودم استفاده کنم "شاید خودخواهانه باشم" اما ... بهتره که اینکارو کنم ، بعضی اوقات خیلی نگران این میشم که نکنه نرسم به خوندن همه ی اون درسها و آزمون خرداد رو از دست بدم و یکم نگرانم میکنه ، که اصلا خوب نیست ضمن اینکه یکم سرما خوردگی حالمو بد کرده و اعصاب خورد من شده ، سالمون که با سرما خوردگی شروع شده فکر کنم امسال واسم سال سرما باشه و بس. الان هم برم یه چایی بزنم و شروع کنم به درس خوندن تا بعدش برم به مهمونی برسم.
روز دوم بهار خوبی داشته باشید.
ساعت 8 صبح با زنگ یکی از دوستان خابمون کات شد که بریم پیگیر کارای پروژه و کارآموزی بشیم ، تصفیه باید میکردیم و از استاد تاییدیه میگیرفتیم،استاد که ساعت 12 میومد مجبور شدیم کمی دیر تر بریم که استاد رو ببینیم و تاییدیه بگیریم ،بعد تصفیه و کمی هم منتظر موندن تا استاد اومد و تایید کرد و اومدیم از دانشگاه بیرون ،بعدش میخواستم حساب هامو رو بالانس کنم (خیلی پول های پراکنده تو چندتا حساب داشتم) تصمیم گرفتم که همشون رو جمع کنم تو حساب بانک ملت ، بعد اینکه پول ها رو گرفتم از ATM رفتم به شعبه ای که حساب باز کرده بودم که هم شماره تلفن دریافت گزارش تراکنش ها رو تغییر بدیم و هم پول بصورت نقدی واریز کنم به حسابم. که از قضا اواخر ساعات کاری بانک بود طبق این برگه نوبت ساعت 13:09 من وارد بانک شدم ، و تا ساعت 14 کارم تموم شد.
حالا چرا 12 نفر در انتظار و 50 دقیقه با 5 تا باجه؟
بعد اینکه نوبت رو گرفتم ، یه مهندس اومده بود رک (یه مکانی واسه تجهیزات شبکه هست) رو باز کرده بود و یه ماژول سریال میخواست به سوئیچ اضافه کنه ، اول اسلات در آورد و بعد رفت توی ماشین دید ماژول سریال نداره ، بعد دوباره اومد همون ماژول رو نصب کرد (تو این مدت همه ی مردم علاف این آقایون شده بودن) و بعد با کلی دردسر لینک رو برقرار کرد که 12 نفر ، در انتظار با 5 باجه فعال از 7-8 باجه ،دقیقا 50 دقیقه در بانک بودم. رسید به نوبتم رفتم به متصدی میگم "میخواستم شماره تلفنی رو که برای اس ام اس بانک و گزارش تراکنش ها دادم رو عوض کنم" میگه نمیشه الان انجام بشه دفعه بعد بیا واست انجام بدم !!!!!!
خب بگو بلد نیستم دیگه ، همکارم واستون انجام میده ! متصدی مسن هم بود ، دیگه نخواستم بگم آقا مگه من وقتمو پیدا کردم که فردا هم بیام بانک ، اون تو این شلوغی های سال نو !؟! هیچی دیگه ، با نارضایتی اومدم بیرون و کارم انجام نشد...
اینجا هیچ حقی واسه تو قائل نیستن ، اصلا رئیس بانک هم نیومد بگه عذر میخوایم بابت این مشکل ، مثل همین امروز که تو اداره آموزش دانشگاه برگه زده بودن که توهین و درگیری فیزیکی با کارمندان دولت بین 10 تا 60 ضربه (دقیق یادم نیست) شلاق دارد. اما هیچ کجایی آدرسی از اینکه اگه حق کسی ضایع شد یا یکی خواست دانشجو رو بپیچونه و کارش رو راه نندازه نیست... بعد یه پست میذارم از شکایت خودم از یه سازمان که به هیچ جا نرسید ... فعلا برم که دیرم شده.
University of Texas at EL PASO
United Sated of America
این دانشگاه تو ال پاسو ایالت تگزاس هست ،که در سال 1914تاسیس شده و در یک شهر مرزی قرار داره (با مکزیک هم مرزه ) شهرش خوبه اما دانشگاهش زیاد بهم نمیخوره ، با اینکه هنوز نتونستم قشنگ بشناسمش ولی اصلا تو دلم نیست که واسه اینجا اقدام کنم . بیشتر حوزه ی تحقیقاتش تو سیگنال پروسسنیگ و دیتا پردازی هستش ، من که دنبال یه جا هستم Network کار کنن ولی خب اگه چاره ای نبود ، این دانشگاه هم جزو کاندید هاست. اما شهر ال پاسیو که فکر کنم شهر بدکی نباشه ، یه چیزایی مثلا در حد تبریز یا شاید هم رشت باشه ، اما کلا تو آمریکا بجز City Downtown ها که اونم خیلی متراکمه بقیه نقاط شهریشون تراکم کمتری داره و ساختمون ها اکثرا یک طبقه و حیاط دار هستند.
قانون 10 دقیقه ، 10 ماه و 10 سال آینده
خانم سوزی ولش در کتاب ۱۰-۱۰-۱۰ روشی که زندگی شما را تغییر خواهد داد.
همیشه مسئول همه ی اتفاق های زندگی مون خودمون هستیم ، اینکه الان کجا هستیم فردا کجا خواهیم بود و خیلی چیزای دیگه. ما باید قبول کنیم که خودمون تا زمانی که نخوایم نمیتونیم موفق بشیم ، و این خواستن فقط این نیست که بگیم آره من میخوام تو فلان کورس بهمان مقام یا قبولی رو داشته باشم، خواستن تمام تصمیمات و حرکت هایه که ما انجام میدیم تا به اون هدف برسیم ، همه ی تلاش ما اینه که برسیم اما آیا همه ی تصمیماتی رو که میگیریم تو رسیدن به هدف درسته ؟ یا اینکه خیلی از تصمیمات روزانه ی ما به مسیری خلاف جهت هدف مارو هدایت میکنه ! خب چیکار باید کرد ؟!!! تو اینترنت گشت میزدم که به مطلب قشنگی پیدا کردم به اسم قانون 10-10-10 ، این قانون یه جورایی کمک میکنه که ما بتونیم تصمیم بهتری بگیریم ، روال کاریش اینطوریه که شما مثلا دارید درس میخونید و تلفن همراهتون زنگ میخوره و مثلا یک پیامک دارید. خب اگر بریم پیامک رو باز کنیم و بخونیم و جواب بدیم از اون فاز درس خونی بیرون میایم و تمرکزمون کلا پاشیده میشه و....
قانون 10-10-10 به ما کمک میکنه تو همه ی تصمیم گیری ها چکار کنیم ؟ مثلا تو همون وضعیت قبلی طبق قانون میگیم که درصورتی که من پیامک رو بخونم و جواب بدم چه تاثیری روی 10 دقیقه آینده داره ؟ به این نتیجه میرسیم که درسته حواسمون پرت میشه ، اما امکان داره اون پیامک یه پیامک خنده دار یا یه پیامک خبری باشه و خوشحالمون کنه ولی چه تاثیری روی 10 ماه آینده مون داره ؟ این حواس پرتی و درس نخودن میتونه باعث بشه مثلا در کنکور رد بشم.اما چه تاثیری بر 10 سال آینده داره ؟ باعث میشه که رشته ای که میخوام قبول نشم ، آینده ام به مبهم بشه و ... هزار مشکل دیگه
خب بنظرم اگه تو همه تصمیم گیری هامون به قانون 10-10-10 توجه کنیم میتونیم مسیرمونه رو به سمت هدفمون هدایت کنیم. کلا چیزی جالبی بود ، لینکش رو گذاشتم هرکی خواست متن کامل انگلیسیش رو هم بخونه ، دیگه بهتره برم پی درسم چون طبق همین قانون تو چند ماه آینده اگه کنکور رو پاس نکنم با مشکل مواجه میشم... پس فعلا ..
لینک مطلب : http://www.fastcompany.com/3007613/10-10-10-rule-tough-decisions
Texas Tech University (1923) United State of America
این دانشگاه با دارا بودن 28000 دانشجو (به نقل از یه منبع نا آگاه) تو شمال غربی ایالت تگزاس تو شهر Lubbock .
دانشگاه خوبیه ، رنک خوبی هم داره ، درسته جزو TOP50 نیست ، اما رنکش برای من قابل قبوله ، ضمن اینکه توزمینه کامپیوتر گستردست و International Student هم میگیره و جامعه آماریشو هم در آوردم دیدم خوبه اما شهر Lubbock: