نقطه A ، همینه آره به اون که برسم حله ، کلی کار میتونم انجام بده ، راحت میشم . مگه چقدر مونده ؟ 2.5 ماهه دیگه ، ولی نه نیست تموم بشو نیست نمیدونم ما زندگی نمیتونیم بکنیم ؟ یا زندگی همینه ؟ یا زندگی این نیست ؟ چرا انقدر نیازمندیم ؟ برای راهی تلاش میکنیم که انتها نداره و من مطمن هستم قرار نیست یه شب چشماتو ببندی بگی خب تا 6 ماه دیگه رو واسه خودت Preview نکنی اصلا امکان نداره ، یک مثال بزنم ، یه بنده ی خدایی میخواست یک جنسی بخره تمام برنامه ریزی ها رو انجام میده و ماه ها بهش فکر میکنه ، تمام Focus برای رسیدن بهش بخرج میده ، پیش خودش میگه "آره همینه تمامی مشکلم حل میشه ، دیگه راحت میشم" و بعدش به چیزهای دیگه فکر میکنه ... تا میرسه به یک مشکل دیگه میبینه خب درسته که اولی رو بدست میارم وولی بعدش باید تلاش کنم برای یک چیز دیگه و این یعنی یک نقطه A دیگه . من احساس میکنم دنیا با همین چیز ها تموم میشه (مرگ) یا نه محیط زندگی بی کیفیت ما عامل این شده ؟
پ.ن : هدف ها وقتی زیاد میشه مخصوصا اینکه بزرگ باشه ، بهت فشار میاد نمیدونم شاید اولین باریه که تجربش میکنم ، شاید ارزشش رو داشته باشه شایدم اصلا نتونم لمسش کنم... خیلی وقته که نبودم ... خوشحالم که برگشتم من هنوز همون آدمم