One day in goal point

Story of an iranian boy who wants to immigrate to ..... like a country

One day in goal point

Story of an iranian boy who wants to immigrate to ..... like a country

Military Services

This is my firs post as i written in English, well i don't know why in English ! it might be a good way to start language scope of my life.i cant remember i told at past post in this blog or any where else if you want to learn English its better to make English environment life. so i think this can be start of them.
anyway , Military Service problem solved by me! but i cant believe this is a good happened or no , i don't know future .. but its a  new generation of my life.until now when i deiced to do something first of all i told to everyone "i am a solder and i cant make plan for future. "
i know this is my fault but its a good idea for omitted opportunity in my life, but honestly i think its true idea
after while when i start  new job at a big software company and  of course plus god help i found best job opportunity in my favorite filed of study , my MS.c major , so this is good for me worked at computer networks
Finally  i deiced to change my military status to achieve that job , now i don't know whats TRUE
actually I AM  confused now...


end/ 

      

آمپاس - Engpass

آمپاس از واژه آلمانی Engpass  پرفته شده و وارد زبان فارسی شده است. این واژه آلمانی در لغتنامه دهخدا به معنای تنگنا ، فشار و کار انجام شده آمده است.

اصلا دوست ندارم ، تو سیستم های اداری که همینه ، تو سیستم های غیر اداری هم همینه ، کلا  ایران یعنی کشور  آمپاس ها. اصلا حس خوبی نیست.

Philosophiae Doctor

دکترای ارتباطات مخابراتی - دانشگاه x

انگار درس خوندن من تمومی نباید داشته باشه ، مرض شده ، یه چیزی کمه وقتی نیست ، دانشجو باید باشم ، یا شایدم  دانشجوی کارمند خانه دار پژوهشگر

راستش من رشته مهندسی شبکه ، مخابرات ، امینت رو خیلی دوست دارم. شاید سوپر استار نباشم ولی واقعا لذت میبرم (مدیون پدرم هستم که  اومدم  آی تی و کامیپوتر..) الان که دارم ارشدم رو تموم میکنم ، ادامه تحصیل ، اونطرف ، ایران !! نمیدونم آخر ماجرا چی میشه ،  از طرفی موقعیتی پیش اومده که میتونم تو ایران خودم رو اثبات کنم  یعنی دارم میکنم ، با همه ی فشار ها و محدودیت هایی که وجود داره ،  تونستم به جایی برسم که بعضی چیز ها رو اصلاح کنم حتی شده یک چیز کوچیک رو ، نمیدونم ! وقت لازم دارم. من به کشورم مدیونم برای همه ی امکاناتی که در اختیارم گذاشت و نگذاشت ... دینی که دارم رو باید پس بدم.

اما نیازمند ترازویی هستم که در حال حاضر اندازه گیری کنه ، و بتونم به نتیجه برسم که چه چیز وزن بیشتری داره ، موازی هم میشه کار کرد ، ولی اون هم بحثهای خاص خودش رو داره.

همیشه Alternative داشتن خیلی خوبه ، من همیشه برای خودم دارم . ولی بعضی هاش هم پیش میاد که از دست شما خارجه ، انشاا... که خیره

قابلیت های فردی ، پوزیشن های جدید شعلی فقط در محیط های بزرگ ! تهران !

قابلیت های فردی ، پوزیشن های جدید شعلی فقط در محیط های بزرگ ! تهران ! یعنی چی ؟ آره یعنی کل منابع مملکت رو جمع کردیم تهران ، بعد کلی منابع باید هزینه بشه که مشکلات تمرکز منابع رو رفع کنه ، و از اونجایی که همیشه جمعیت به سمت رفاه ، منابع ، امکانات و موقعیت های اقتصادی گرایش داره هر چی هزینه کنیم در شرایط کشور ما میتونیم بگیم که در جای خودمان یعنی مشکلاتی که  تو شهری مثل تهران داریم ثابت میمونه  و البته این برای ما بهترین حالته ، شما حساب کن  من تو ی شهرستان خوب شمال کشور شرکت خدمات فناوری اطلاعاتی ندیدم که 50 تا کارمند داشته باشه و محصول تولید کنه ، خب این همه تحصیل کرده ؟ چه کار کنن ؟ بیان تهران ؟ بیان تهران چندین برابر مشکل برای خودشون و خانوادشون و البته جامعه ایجاد کنن که چی ؟ ماهی 1 میلیون بگیرن ؟ اصلا این شکل توزیع خوب نیست امیدوارم یکی سرش به جایی بخوره روال رو تغییر بده ، آمین.

دوستی میگفت کارآفرین باشن ، همه باید کار آفرین باشند ؟ همه چیز رو که نباید ایجاد کرد ، بعضی چیز ها باید باشه مردم به واسطه اون بتونن اقدام به فعالیت کنن . متاسفانه دولت هم کاری کرد که جوون مملکت با 4 میلیون پراید بخره بره مسافر کشی ... بعضی تصمیمات خیلی جزیات دارن ، نمیدونم کسی به همشون فکر میکنه یا نه همیطوری میرن برای اجرا ؟!!!

پایان نگرانی ها ، شروع دردسر های جدید

همیشه میگن زندگی تا آخرش دویدن داره  ، خیلی کارهام درست شده ، اما خیلی مشکلات جدید پیدا شد.

قضیه دوساله سربازی حل شد و میتونم بگم آخیییش ، قضیه پوزیشن جدید شغلی هم روشن شد و باز هم خدا رو شکر.

مشکل الان خونه هستش ، مسکن جدید ، پیدا بشه ، جابجا شم ، پارکینگ رو چکار کنم ، پول کم دارم ، ماشین رو هم که تو خیابون پارک میکنم یکم احساس نگرانی داره ولی خب چیگار میشه کرد ، همه چیز از اول که وجود نداره ، عیبی هم نداره خدا بزرگه ، ایشاا.. که همه چیز درست میشه ...

جریان سربازی هم بسیار داستان داره ، پست میخواد خودش باشه واسه بعد . راستی ماه آخر سال 94 چقدر سریع اومد ، نه ؟ یکم   بیشتر مراقب باشیم....