One day in goal point

Story of an iranian boy who wants to immigrate to ..... like a country

One day in goal point

Story of an iranian boy who wants to immigrate to ..... like a country

کرونا برنامه ی ما رو بهم زد.

کرونا برنامه ی کلی یک سال آینده ما رو بهم زده و این برنامه چندین ماه به تاخیر افتاده البته باید ببینیم که چی میشه، امیدوارم که دارویی یا واکسنی بیاد و جمع کنه این ویروس دست ساز بشری رو.

یه پست مفصل راجع بهش آپ میکنم.

بازار بورس ایران3 (سیو سود)

مهم ترین چیزی که در بورس دنبال آن هستید کسب سود محقق شده است، اینکه الان شما سهمی از شرکتی رو به تعداد n دارید و به قیمت 1000 ریال هر سهم در حال حاضر به این معنی نیست که شما n ضربدر 1000 سود دارید، وقتی شما پول در حساب داشته باشید گفته میشود سود دارید.

خب برای تحقق سود باید سیو سود کنید، سیو سود دقیقا یعنی محدود کردن ریسک تا جای ممکن و کلید موفقیت معاملات بورسی هست. باید سعی کنیم همیشه در خارج از مشکلات بمانیم.

شما با سیو سود احتمال برگشت قیمت به پایین رو پیش بینی کردید و باعث میشید که کمتر در نزول ها آسیب ببینید چون شما تا حدی سودتون رو کردید.

مشکلی که همه ی ما انسان ها داریم اینه ک میگیم نه امکان داره بره بالاتر خب بره، اما اگر اومد پایین تر چی ؟ چیکار باید کرد ؟

خب پس شما میتونید با ریسک کمتر سود معقول کنید نه سود بالاتر و ریسک خیلی بالاتر، مطمئن هستم برای من یکی که جواب میده.

نکته ی بعدی در خرید ها : 

ببنید بعد از تحلیل هایی که کردید یا حتی خرید هیجانی و حسی، چیزی که مهمه اینه ک خرید شما باید پلکانی باشه تا بتونید میانگین قیمت خرید کمتری داشته باشید.

من به شخصه خرید پارت های 500000 تومنی میزنم مثلا برای 2 میلیون 4 تا 500 میشه.


بازار بورس ایران2

ببینید، روند مثبتی که الان توی بازار بورس  حاکم هست به دلیل ورود نقیدنگی بالا هستش و به قول معروف همه چیزی الان سبز خیاری هست، ولی اصل بازار یه بازار سالاد شیرازی هست، که بالا پایین داره اینطوری نیست ک یه کور هم بیاد تو بازار و سود کنه بره.

ولی در مجموع یه سری نکات هست

که خب اینهایی که اینجا منتشر میکنم خوانده هایی هست علمی و تجربه شخصی خودم، پس دوستان عزیز اگر فکر میکنید اصل مطلب صحیحش یه شکل دیگه ای هست خوب فکر کن عیبی نداره من اینطوری یاد گرفتم و پیش میبرم روندم رو.

نکته ی 1: یادتون باشه سهمی رو که خردید اگر همون روز بخواهید بفروشید باید بالای 1.5 درصد بفروشید تا متضرر نیشید. پس 1.5 درصد رو در نظر بگیرید که متضرر نشید.

نکته ی 2: سهم های بنیادی بخرید، مثلا سهام شرکت پوست موز سازی شاید یه وقتی سبز هم باشه و وقت خریدش باشه ولی زمین میزنه سهامدار رو.

نکته ی 3: سهام دار باشید، صبور باشید.

نکته ی 3: سبد یا همون پرتفوی شما نباید شلوغ باشه، اگر خیلی بخواهید دقیق کارکنید باید سبدی متشکل از چند سهام بنیادی در رسته های مختلف داشته باشید. ببینید این دسته بندی زیر برای منه .

دارویی

واسطه مالی

غذایی

قندی

پترو

نفتی

بانکی

خودرو و ماشین آلات

ساختمانی

سیمانی

ببینید این دسته بندی من هست، شما میتونید کم یا زیادش کنید، یا ادغام حتی ولی بازار اینطوری دستتون هست. و منابع شما پخش هست.

نکته ی مهم برای گرگ بودن لازمه که روی سهام بشینید، جایی که پیک منفی خورده(در لحظه) سهم بخرید و همان روز یا روز بعدش سود کنید.

سایه ی بد روی ایران

                                                                                                                                                                                

1- تررو فرمانده ایرانی

2- مرگ تعداد زیادی ایرانی در تشیع فرمانده ایرانی (60 نفر)

3- سقوط اتوبوس  در جاده تهران شمال و کشته شدن 19 نفر

4- سقوط بوئینگ اوکراینی (737) به علت هدف قرار گرفتن توسط پدافند هوایی کشور در 2 کیلومتری فرودگاه امام خمینی و کشته شدن 176 نفر بی گناه

مجموع : 255

تسلیت میگم به همه ی مردم ایران و دنیا، امیدوارم روزی بشه که دست از روی ماشه برداریم و تموم بشه، چرا انقدر بد درایم ادامه می دیم... تقاص چی رو باید بدیم

                                                                                                                  

قشنگ مثل فیلم پاپیون - Papillon - A Wasted Life

That is quite true
but you are real crime
Yours is the most terrible crime a human being can commit.
I accuse you... ...of a wasted life. Guilty.
The penalty for that is death.
Guilty.
Guilty.
Guilty
وجدان پاپیون بیدارش کرد و همین باعث شد که پس از چندین سال باز هم به فکر فرار باشه، ببینید چیزی جز اعتقادش برای کاری نکرد، چون یه چیزی بود از وجودش قبولش داشت، بنابر این با تمام وجودش میخواستش پس فرار کرد. خیلی قشنگ و تاثیر گذار بود.

بمانید تا برود درست میشه ...

President Donald Trump Signs Bill Raising Federal Wages 2.6%

The pay raise is the largest federal increase in a decade.

رئیس جمهور دونالد ترامیپ با امضای افزایش 2.6 تا 3.5 درصدی دستمزد کارمندان موافقت کرده  و خب این خودش به نحوی میتونه تاثیر مثبتی روی نتیجه ی انتخابات و منتخب شده ایشون در آینده داشته باشه، متاسفانه باید مقایسه کنیم  با کشور خودمون که بنزین رو یک شبه کردند 300 برابر و کسی هم خبر نداشت از این موضوع یهویی خودش گرون شد.

جناب آقای پرزیدنت ترامپ بهتون تبریک میگیم انتخاب مجدد شما رو به عنوان دور دوم ریاست جمهوریتون.

یادمه یکی میگفت چرا انقدر عجول هستید، بمونید این 4 سالش به زودی زود تموم میشه اونوقت دنیا می افته دست آدم خوبه ی آمریکا بعد ببین همه چیز درست میشه یا نه ؟ این دسته از آدم ها همون هایی هستند که وقتی اتفاقی می افته منتظر ظهور امام زمان و ناجی هستند(با کمال احترام به عقیده آنها) باید بگم که عقل حکم میکنه که منتظر چیزی نباشی و در لحظه بهترین تصمیم رو برای بهتر شدن اوضاع بگیری... امیدوارم که بتونیم یک روزی بگیم این تفکر که فقط امام زمان میتونه این وضعیت رو حل کنه به شکلی از ذهن افراد متعصب بره که کاری بکنن برای پیشبرد اهدافی که دست نیافتنی بنظرشون میاد نه اینکه منتظر سحر و جادو و امداد غیبی باشن.

روز و روزگار همه خوش

قیمت  امروز :

دلار آمریکا 13200

دلار کانادا 10100

نا امید از همه چیز

امروز همسرم پس ازطی 300 کیلومتر راه به دانشگاه خودش رفت، و پیگر پایان نامش شد، در کمال تعجب یکی از داور ها پرپوزال رو که بقیه اساتید اون رو به امضای خودشون رسوندن گم کرده و میگه دوباره پیرینت بگیر بیار برام، همون لحظه همسرم زنگ زده به من میگه چیکار کنم این میگه گمش کرده و... بهش گفتم اول برو به مدیر گروهتون بگو و بعدش اگر نتیجه نگرفتی برو مدیر تحصیلات تکمیلی، بنظرم خیلی بده که دانشگاهی که جزو 20 دانشگاه برتر ایران هست اینطوری بی مسئولیت باشن در قبال دانشجویی که تمام وقت و زندگیشو گذاشته که تحصیل کنه ... یاد یه دوستی افتادم که میگفت ببین تو عادت کردی، دانشجوها توی ایران انقدر درگیر کارهای ادمینستریتیو میشن که اصلا شما نمیرسی به اصل موضوع و  بیشتر درگیر این داستان ها هستی تا درس، راس میگفت، خودم همین دانشگاهی که همسرم درس میخونه فارغ التحصیل شدم  یادمه برای یه موضوعی دنبال یه استادی بودم نهایتش هم کارم رو راه نمی انداخت و چون دانشگاه دلف هلند درس خونده بود فکر میکرد از یجای فیل افتاده، اون زمان یکی بهم گفت شمارشو میدم بهت باید بهش هر هفته زنگ بزنی و پیگرش شی  تا وظیفشو انجام بده و الا نتیجه نمیگیری، خلاصه منم یه دنده گفتم انجام نمیدم و همزمان یک ایمیل با رونوشت به مدیر گروه و مدیر تحصیلات تکمیلی زدم و یک هفته بعد جواب گرفتم.

واقعا هیچ جای امیدی برام نموده . . . آقا چرا انقدر زندگی رو برای هر کسی سخت می کنید؟ واقعا چرا ؟ 

دلار امروز 13240 - قول آقای دکتر همتی نسبت به ریزش دلار. 

حال و روز بد این روز های ایران

با اعلام بنزین 3000 تومانی و سهمیه ی 60 لیتری 1500 تومانی  روز بعدش اعتراض مردم شروع شد، در تهران که با برف  و راهبندان های برفی به لطف شهرداری که منتظر باد بود تشدید شد.

خب طبیعی باید باشه تو این اعتراضات :

 اول مردم عصبی هستند، هرگونه تنشی واکنش بی برگشتی خواهد داشت.

دوم توی این وضعیت مطمن باشید یکسری که هیچ هدفی هم ندارند به میدون میان و اینها به راحتی میتونن هر گروهی رو همراهی کنن.

سوم اینکه راه اعتراض رو بلد نیستن.

چهارم اینکه مخالفان و فرقه و گروه و... (حتی همین داعشی ها ) و هر مملکتی که پدرکشتگی داره با مردم ایران قصد برهم زدن و آشوب رو خواهد داشت. ولی این به معنی پاک کردن صورت مسئله نیست.

پنجم اینکه مقابله کردن با این وضعیت هم خودش برنامه ای لازم داره که بیشتر عصبانی نشن دو طرف و...

حالا با همه ی این شرایط اگر درس بگیریم از این واقعه خیلی خوبه ولی من که امیدی ندارم.

شاید خیلی ها موضع بگیرن نسب به حرفهای من ولی واقعیت اینهاست:

ببینید جلیقه زرد ها در فرانسه چه کاری انجام میدن؟ درسته ممکن مثل کشور خودمون شورش هم بکنن ولی خیلیهاشون دنبال برهم زدن و شورش نیستن خب پس شورش نداریم.

اینکه بخوایم برای جلوگیری از افزایش قیمت بنزین بمیریم خب بنظرم آرمان درستی نیست.

حال و روز کشور خوب نیست، امیدوارم مردم  روی خوش آرامش رو ببینند.

در خصوص کمک کشور آمریکا :

بنظرم مردمی که چشم و گوششون منتظر کمک کسی باشه نتیجه ای نخواهند گرفت، دولت مردان آمریکا هم بنظر خیلی مشتاق هستند که  ایران علاوه بر اینکه با کلیه دنیا درگیر هست از داخل هم درگیر باشه و مشکلات درونی اجازه نفس کشیدن بهمون نده، وقتی کسی بخواد کمک کنه حرف نمی زنه میاد کمک میکنه و میره.

هیچ منتی هم نمیگذاره ولی سود همه توی درگیری های مردم ما بود.

اخبار رو دنبال میکردم، شنیدم روسه با فروش جنگ افزار به ایران موافقت کرده، باز هم امروز خبری خوندم از اینکه روسیه با وام پنج میلیارد دلاری به ایران موافقت کرده و قراره تو نیروگاه سازی و  قطاربرقی و... شرکت کنه نمیدونم چرا بازم روسیه!!!

دلار هم که نگم ازش                         فروش                                 خرید

US Dollar1208011980

آرزو میکنم که ایران روز به روز بهتر بشه اوضاش، جایی بشه برای موندن مردماش ...

لقمه به اندازه دهنت بردار

چند شب پیش  داشتم فیلم پایین رو می دیدیم 


Image result for triple frontier film picture

Triple Frontier

داستان فیلم اینه که یه عده آمریکایی همیشه کله خراب که قبلا نظامی هم بودن و برای سرویس های امنیتی و مبارزه با مواد مخدر کار میکردن به کلشون میزنه یه کار احمقانه ای انجام بدن، البته یکیشون گولشون میزنه، داستان از این قراره که یکی از اینها میگه سرویس جاسوسی کشورشون برای اینکه یک محلی رو شناسایی کنن 17 هزار تا میده، بعد از شناسایی و بهشون گفته میشه که سازمانی در کار نست و خودشون میخوان اون خونه رو که توش پر از پول هست بزنن وقتی میرن توی خونه که اعضای اون خانواده تبهکار برای انجام امور دینی به کلیسا رفتن، تو خونه که وارد میشن اولش هیچ پولی پیدا نمیکنن، بعد یادشون میاد که بهشون گفتن اون خونه خودش یه گاو صندوق بزرگه، به این نتیجه می رسن که دیوار ها رو بکنن، توی دیوار های چیزی بیش از 400 میلیون دلار پول بوده توش و دوستان بجای 2 میلیون دلاری که فکرشو کرده بودن 200 میلیون دلار پول بر میدارن و با یه هلیکوپتر روسی میل که قرار گذاشته بودن فرار میکنن، هلیکوپتره بیشتر از 4 تن نمیتونه بار بلند کنه و برای اینکه از این منطقه رد بشن باید از کوهی به ارتقاع 2000 متر عبور کنن، برای این کار حجم بارشون باید کمتر باشه و تمع میکنن و پولها رو کمتر نمیکنن تا اینکه هلیکوپتر به همین دلیل تو ارتفاع بالا به گیربکسش فشار میاد و خورد میکنه و در روستایی سقوط میکنن، مردم روستا وقتی پول ها رو می بیین حمله میکنن که برشون دارن و اینها بهشون شلیک مکینن و کینه ای به دل روستایی ها میگذارن و بجای با یک میلیون دلار خرج کشته ها  و چند تا قاطر رو میدن میرن که از کوه رد بشن، قافل از اینکه مردم روستا دنبالشون میکنن و یکیشون رو با تیر توی کوه میکشن، در ادامه مسیر جنازه دوستشون که کشته شده بود رو با خودشون میارن که برگردونن به کشورشون

تو راه  با جلگه ای مواجه میشن پر از نیرو های محلی هست و برای اینکه بتونن رد بشن فقط کمی از پول  باید بردارن (رسیدیم به همون لقمه 2 میلیون دلار).


در تمام دقایق پایانی این فیلم شما حسرت این رو میخورید که چرا واقعا نصف اون پول رو برنداشتین که بتونین با هلیکوپتر رد بشید از کوه ؟

گاهی تو زندگی خودم دیدم، تلاش و دست و پا زدن بیش از اندازه آورده ای نداره برام، حتی در بعضی مواقع از دست هم میدم یجورایی انگار حرف مسلمون ها درست در میاد "روزی آدم ها مشخصه نه بیشتر نه کمتر از اون رو صاحب نمی شید" التبه که این حرف نباید بی تحرکی و ... بیاره که آره بابا روزی همینه دیگه همینقدره دیگه تلاش بیشتر فایده ای نداره. 

یکسال و چند روز بعد

یکسال و چند روز بعد...

امروز تصمیم گرفتم که وبلاگم رو آپدیت کنم، حدود یکسالی از آخرین پستم میگذره و تو این یکسال اتفاقات خیلی بزرگی و عجیب و غریبی برای من افتاد، اتفاقاتی که هیچوقت شاید نشه فراموشش کرد و قطعا تجربه هایی با هزینه ی  بسیار بالایی برای من بوده.

لذا یکی از مسائلی که من رو از وبلاگم دور کرده همین مشغله هایی بود که خودم برای خودم ایجاد کردم ولی حالا میخوام دوباره شروع کنم، از راه و اهدافم دور نشدم ولی ابعاد زندگی بزرگتر شده برام و من دیگه یک نفر نیستم (ازدواج کردم) شاید هیچوقت فکرشو نمیکردم که همچین اتفاقی بیفته برام و اون هم انقدر زود ولی من اینکار رو انجام دادم، البته که فکر میکنم تو این شرایط تگزاسی یا به قول خودمون کویت بودن ایران جدای بحث هزینه ها و... بحثی داریم بنام جلو انداختن زندگی و ساختنش زودتر از موعد...

ببینید الان یه مرد 27 ساله اگر بخواد طبق نظریات جدید ازدواج کنه باید حدود 32 و ... اینها اینکار رو انجام بده و نتیجه چیست ؟ نتیجه اینه که باید حدود 35 الی 36 دنبال فرزند باشه خب این چی رو پیش میاره ؟ این موضوع باعث میشه که اولا از نظر پایه ای زندگی نتونه برای خودش بچینه ، دوما هیچ تصمیم خاصی نمیتونه بگیره، مثلا نمیتونه بگه خب ما مهاجرت کنیم به کشوری ثالث بعد شروع کنیم به زندگی ساختن و بعدش و... چرا چون کوتاه ترین راه مهاجرت خودش کم کمش 1.5 الی 2 سال زمان لازم داره، حالا شما اگر توی همون سال های اول موفق بشید بایده حداقل 3 سال در اون کشور ثالث بیس زندگی رو بچینید و بعدش شروع به زندگی کیند.

خب این فرقش چیه با ازدواج و ساختن زندگی تو 32 سالگی در ایران؟

سوال خوب و بجایی هست، فکر میکنم کمتر کسی باشه که  جواب این سوال رو ندونه، جوابش در جا زدن جوانان در این کشور هست، خود من که خدارو شکر درآمد به نسبت خوبی در کشور داشتم حدود 5 تومن در ماه  که یک خانه ی 58 متری در محله ی متوسط به بالا تهران اجاره کرده بودم(فول امکانات) چیزی حدود 100 میلیون تومان رهن کرده بودم در سال 97 ولی در سال 98 به مبلغ 150 میلیون تومان همین خانه را مجدد تمدید نمودم. خب با یه حساب ساده اگر بخوام بگم من سالانه 60 میلیون تومان درآمد دارم و 50 میلیون در سال باید داشته باشم که بتوانم در سال بعدی در خانه ام بمانم چیزی حدود 84 درصد درآمد من صرف محل سقف بالاسرم شده است. فکر میکنم خیلی واضح بود. و اگر درو اندیشی من نبود من باید  خانه اجاره ای ام را به محله های پایین تر که به طبع بزه کاری و دزدی و... بیشتری به دنبال دارد را ببینم.

در ادامه با ابعاد جدید و برانامه های زندگی (غیر محرمانه ها) پست خواهم کرد.

در زمان نگارش این پست قیمت دلار 11450 تومان است.

روزگار میچرخد

روزگاری که الان به وقف مراد تو می چرخه یک روزی می چرخه و میشه اونی که نباید باشه .. نمیشه گفت فردا چه اتفاقی می افته و لی من با چشم های خود دیدم که همه چیز چرخید و تو اونی که رفتار بدی داشتی باید نگران این باشی که همون بلا سرت بیاد، ولی اگه اون هم مثل تو باشه باید بدونه یک روزی همون اتفاق برای خودش خواهد افتاد.

امروز مردم کشور دلار 10 هزارتومانی را تجربه کردند، همانهایی که دلا 18 تومنی را خریدند و به کاهش ارزش پول ملی دامن زدند، امروز چوپ آن رفتارشان را خوردند.

مردم بد کشور من حاضرند ارزش پول ملی خود را که مبنای دریافت حقوق و گذران روزی خود است را کم ارزش کنند و ضرر کنند، کجای دنیا همچین آدم هایی دارد ؟

همکار من 10 هزار دلار در موقعی که دلار 10200 بود خرید کرده است، تا وقتی که خرید نکرده  بود حال بدی داشت و همیشه قیمت ها را دنبال می کرد و به همه اعلام می کرد.

امروز که دلار 10 تومن شده است گفت من از خدامه که بیاد پایین ، من بهش گفتم خب برو بفروش دلار هاتو که بیاد پایین و تو هم متضرر نشی، گفت نه نمی فروشم خب این آدم یا معنی حرفی را که  می زند نمی فهمد و واقعا جاهل است و یا بقیه را جاهل می داند ولی مطئن هستم نادان نیست.

کاش کشورم ایران جایی برای ماندن بود.

چند ماهی که نبودم

خیلی ناراحتم از اینکه5 ماه   وبلاگم نبودم، دلیل زیاد دارم ولی بنظرم توجهی نمیشه آورد... بهر حال مشکلات برای همه هست.

این روزها هم درگیرم درگیری یک مدیری که خیلی از کارهاش اشتباهه، و من نمیتونم کار کنم، اعصابم خورد میشه تقابل میکنم هم اون عصبی میشه و هم من... چرا باید ایران اینطوری باشه ؟ چرا پول بیت المال برای کسی که میگه امام حسین رو قبول داره و نمازه  و روزه میگیره حتی برای حضرت فاطمه لباس مشکی میپوشه نمی فهمه که بیت المال امانتیه دستش، نمیتونه هرطوری که خواست به هر قیمتی خرجش کنه ... اصلا براش مهم نیست ... دروغ میگه، تفرقه ایجاد میکنه که کار خودشو پیش ببره  ، پس خدا کجاست ؟ بهش اعتراض کردم این روندی که کل مجموعه در پیش گرفته میشه دقیقا دزدی، برگشته گفت : "فلان مدیر همه پولو کیشیده بالا" میتونی بگیریش ؟ برو بگیر .. متاسفم شدم از اینکه اونجا بودم و اینو شنیدم. چون اون دزد شده پس ما میتونیم هر کاری بکنیم.

اعتقاد دروغ خیلی بده کاش کافر بود و تو این موقعیت بود.. به نمایشی که میده بهش قدرت دادن، فکر میکنن (عین خر) که  آدم خوبیه "ولی نیست" و قدرت داره ! که کارهایی که نباید رو انجام بده. کی باید درست بشیم ؟ هرگز ! کلی آدم  در حال یادگرفتن از اینها هستن و هرگز ایران درست بشو نیست...


دیتینگ هفتم لتیان

عص روز شنبه و طبق معمول ترافیک جلوی دانشگاهش... بعدشم ک رفتیم سمت لتیان بصرف ی قوطی هایپ بد مزه و ی تپه ای که هوای فوق العاده ای سمتون می وزید.

و هدیه ای که گرفته بودم براش!

مشکلی که من دارم  اینه ک نمیتونم بفهمم منظور حرکتهاشو و اتفاق بدتری که شاید بیفته مشکلاتیه که ممکن گذشت زمان ایجاد کنه ، از طرفی هم ی گاردی ساخته که نمیشه یکم راحت تر حرفهاشو بزنه آدم نرسه ب موقعی که دیر شده و خسارت ایجاد کرده.

محیط کاری بسیار شلوغی دارم این روزها و همینطور موقعیت های حساسی که وجود داره...

دیتینگ ششم

سر ساعت جلوی در دانشگاه

از ولنجک هم رفتیم سمت ستارخان که ی آب میوه بزنیم ، با توجه به اینکه ماشین رو هم عوض کرده بودم یجورایی  بوی شیرینی دادن هم میومد... بماند که خانوم محترم موقع سوار شدن در ماشینو زد به جدول ی خراشی افتاد ... عیبی نداره البته بنظرم من باید فکر اینجاشم می کردم اما از اونجایی که بارون بود و ... نشد که بشه ،  کلا اون روز برای من روز اتفاقات با ماشین جدید بود...

شمال هم که اومدم چهارشنبه سوریش باز هم شب اتفاقات و بلایای غیر طبیعی روی رنوی بیچاره من بود ... امیدوارم که خوب پیش بره ...

اما تا غروب اون روز که خوش هم گذشت انگار ی چیزی کم بود و اون هم اتفاق جدیدی بود که بعدش افتاد و ... من هنوز نمیدونم چه کاری باید انجام بدم !! که تو ی پست دیگه می نویسم...

ایران - رفتن بهترین راهکار حداقل برای من

یک چیزی که خیلی وقته رو مخم راه میره و اصلا نمیتونم باهاش کنار بیام اینه که آقا من ی متخصص هستم، چرا باید وارد بازی های کثیف اداری بشم که اصلا نتونم کارمو بکنم ؟ هی سیاست کاری ، ی کار داری انجام میدی باید 100 جور جهت دارش کنی ، حالم داره بهم میخوره از طرفی خب موقعیت خوب ی جای بزرگ و خوب از نظر سطح کاری و تخصص ، تمام اعصابم بهم ریخته ... نمیدونم باید چیکار کنم ، هی هم خراب و خرابتر میشه و هیچ کاریشم نمی تونم بکنم.

پارتی بازی بسیار زیاد ، سو استفاده تا حداکثر ممکن ... من خودم با اونی که نون حلال نمیبره سر سفرش می سنجم  کاری از دستم بر نمیاد جز اعصاب خوردی ...

هر دقیقه مطمئن تر میشم که باید از این خراب شده برم ، اصلا اینها منو هم خراب میکنن نمیدونم به چه زبونی بفهمونم بهشون که بابا جان من آدمی هستم که میخوام فقط چیزی که بلدم کار کنم و مشکلی که وجود داره رو حل کنم چرا نمیگذارید کارمو کنم !؟!!!

من بلد نیستم سیاست بازی در بیارم ، نمیخوام هم یاد بگیرم ، دوست ندارم ....

ایران جای من نیست ، فقط اینو میدونم ، هرچی که تلاش میکنی وضعیت درستش کنی بری ، هی بیشتر تو چاله می افتی  و تا زمانی که نتونی موانع رو برداری رفتن سخته ، حالا همه ی اینها کنار ، زمان و این عمر که تمام شد و رفت... تا کی میخواد همه چیز اوکی شه و بتونم برم ؟ این وابستگی به حضور در ایران  فعلا که بیشتر شده.


دارم دیووونه میشم ... یکی کمک کنه.