One day in goal point

Story of an iranian boy who wants to immigrate to ..... like a country

One day in goal point

Story of an iranian boy who wants to immigrate to ..... like a country

آزاد سازی مدارک دانشگاهی در ایران وقوانین جدید

برای کلیه مقاطع تحصیلی توی این کشور به رایگان آموزش دیده شده شما تعهدی دارید که هزینه هارو به نحوی جبران کنید، خب این موضوع خودش چند راه برای شما قرار داده:

1- خرید مدرک طبق تعرفه ای که وزارت علوم اعلام میکنه هر ساله(مثلا و رودی 91 ترمی آ تومن)

2- ارایه سابقه کار به مدتی که در برگه موقت گواهی فارغ التحصیلی دارید.

3- ارایه گواهی عدم اشتغال به کار از سازمان تامین اجتماعی  در سطح اداره کل استان

مورد 1 : چیزی که مشخصه بوده تا این سالها اعلام رسمی تعرفه خرید خدمات آموزش رایگان طبق تعهدی که در مدرک شما صادر شده بود. اما طی سالهای اخیر من نتونستم هیچگونه بخشنامه ای برای ورودی های جدید پیدا کنم مثلا تا سال 93 رو دیدم و لی از وان به بعد گویا باید به سامانه سجاد وزارت علوم مراجعه کرد و اونجا نتیجه و هزینه مشخص میشه که خب این خودش به دور از شفافیت باید باشه.

مورد شماره 2: خب چیزی که مشخصه شما به مقدار تعیین شده در مدرک موقت سابقه کار قابل اثبات (بیمه تامین اجتماعی و....) برای دانشگاه ارایه میکنید و لغو تعهد می شوید. این بخش هم بصورت سیستمی انجام میشه - من خودم 66 ماه تعهد به خدمت دارم که بزودی آزاد سازی رو انجام میدهم و مراحل اون رو در پست جدایی به اشتراک خواهم گذاشت.

مورد شماره 3: شما صرفا (تاکید میکنم صرفا) 6 ما پس ازر فارغ التحصیلی فرصت دارید تا به شرکت های کاریابی مراجعه کنید و درخواست کاریابی بدید، که اونها هم پس از 6 ماه به شما جواب عدم امکان پیدا کردن کار مناسب با مدرک تحصیلی رو به شما بدهند و پس از آن طی نامه ای از اداره کل استان دستور آزاد سازی مدارک رو به دانشگاه بدهند. کلیه این فرآیند ها بصورت سیستمی انجام میشه و امکان تغییر در تاریخ وجود ندارد.

شما اگر 6 ماه از زمان فارغ التحصیلی تان گذشته باشه متاسفانه فرصت رو از دست داده اید.

آزاد سازی مدارک مقاطع بالاتر مثلا کارشناسی ارشد، تعهد کارشناسی رو هم لغو میکنه.

همچنین قوانین هر روزه در حال تغییر است لطفا هر از چندگاهی  به سایت وزارت علوم - بخش امور فارغ التحصیلان مراجعه کنید - قوانین فوق در بخشنامه سال 1396 درج شده بود.

پیش تر شما یکسال از تاریخ فراغت فرصت داشتید درخواست بدهید ولی این قانون به یکباره به 6 ما تبدیل شد.

گرین کارت + موسسه زبان

* گیرین کارت

خب برای گیرین کارت امثال هم مثل هر سال اقدام کردم، اما با توجه به اینکه برای ثبت نام همسر هم باید پاسپورت نامبر داشته باشیم و نداشتیم، رفتیم که پاسپورت بگیریم، پلیس + 10 که روبروی پارک ملت هست و حدودای ساعت 11 صبح اونجا بودیم، خب خیلی خلوت بود، لبته فکر میکنم بی ربط هم اربعین و سفرای کشور عراق نباشه چو تا این موقع همه اونهایی که لازم بود پاس بگیرن برای رفتن تا الان گرفتن، اما روال پاس گرفتن برای همسرم: 

شما به اتفاق همسرتون به پلیس پلاس 10 مراجعه میکنید با کارت ملی همسرتون اقدام به اخذ فرم پاس میکنید که سه ماه اعتبار داره تا دوباره به پلیس پلاس ده مراجعه کنید و روال رو پیش بگیرید. فرم رو که پر میکنید در انتهای فرم بخشی داره که توی اون بخش نباید چیزی بنویسید و فرم رو ببرید به دفتر اسناد رسمی که  مجوز خروج از کشور به همسرتان بدهید، این موضوع رو متصدی های پلیس پلاس ده بهتون نمیگن تا یکبار اشتباه کنید و بعدش دوباره فرم بگیرید مبلغ هر فرم هم 1400 تومان هست.

در ادامه ما به علت نبود مدارک شناسایی من نتونستیم پاس رو برای همسرم بگیریم و چون نمی رسیم به نظرم که این این موضوع منصرف شدیم تا این لحظه و امسال شانسمون رو فقط با بلیط من آزمایش میکنیم.

* آموزشگاه زبان

آموزشگاهی که ما رفتیم برای موضوع زبان نزدیک میدون ونک هستش این آموزشگاه برای مدرک آیلتس اول از شما میخواد که آزمون مک بدید، آزمون مک رو در دو سطح فول و بودن مهارت شنیداری داره که خب به ترتیب 200 و 130 تومن باید شارژ کنید.

فعلا  اقدامی نکردیم در این خصوص و به تعطیلات میخوایم بریم و بعدش تصمیم بگیریم. ولی فکر میکنم علاوه بر همسرم که باید مدرک زبان رو بگیره من هم باید برای آیلتس اقدام کنم، چون فکر میکنم اینطوری خیلی راحت تر میتونم کار پیدا کنم. ضمن اینکه همسرم باید برای 7.5 تلاش کنه، من باید 6.5 رو تارگت کنم، میتونم 7 رو هم در نظر بگیرم ولی فکر میکنم با این وضعیت کار نرسم بهش و بیخودی سنگ بزرگ علامت نزدن بشه.

برنامه ی پیش روی ما

قبل از هر چیزی میخوام توضیحاتی بدم در خصوص خودم و برنامه ای که من در پیش گرفتم.

من بعد از تحصیلات Graduate و Undergraduate که خودم داشتم مدت 5 سال کار هم چه در کنارش چه بعدش انجام دادم. خب این موضوع کمی باعث شده از قالب آکادمیک فاصله بگیرم،  بعد از ازدواج همسرم که هم رتبه های خوبی در کنکور لیسانس و فوق لیسانس کسب کرده و همینطور در حال تحصیل ترم های آخر کارشناسی ارشدش هست خوب گزینه بهتری برای اینه که اقدام کنیم و براش پذیرش دانشگاهی  رو بگیریم. راستش اوایل که من با باهاش در خصوص این موضوعات صحبت می کردم خیلی سفت و سخت میگفت من میتونم اینجا موفق بشم و زندگی خوبی رو می بینم، من خیلی تلاش کردم مثال هایی براش بیارم که همه چیز اینطوری که تو رویایی فکر میکنی نیست و نمیتونیم انقدر مثبت ببینیم اما تاثیرش خیلی کم بود تا اینکه  چندتا از هم کلاسی هاش که بقول خودش خیلی تاپ تر بودن از نظر علمی رفتن از ایران خب این خیلی موثر بود و بصورت مستقیم من فقط سکوت میکردم که خودش تصمیم بگیره تا اینکه یک روزی فکراشو کرد و گفت اینجا موندن نتیجه ی خوبی نباید داشته باشه خب این موضوع رو خودش به اینجا رسونده بود و این خیلی خوب بود.

من پیش خودم فکر کردم خب برای اینکه تسریع ببخشم این موضوع رو بریم موسسات اعزام دانشجو تو تهران ببنیم چطوریه اوضاع، رفتم سایت وزارت علوم یه لیستی از موسساتی رو دیدم که نوشته بود مجاز برای کشور هایی خاص و... فایلش رو دانلود کردم و یه چند جایی تماس گرفتم و صحبت کردم و اطلاعات گرفتم و برخی رو هم قرار گذاشتم که با هم بریم.

نکته ای که توی تماس ها فهمیدم اگر موسسه برای شما پذیرشی بگیرد که فاند داشته باشد درصدی از مقدار فاند رو باید به عنوان هزینه بپردازید(10 درصد اگر اشتباه نکنم) خب این موضوع نشون دهنده اینه که موسسات اولا تلاش میکنن فاند بگیرن دوما سعی بر فول فاند و اینها خواهند داشت.

توی تماس ها هم پاسخ های مختلفی میشنیدم، که ما برای فاند کاری نمیکنیم، شماباید 25 هزار دلار داشته باشید سالی، این رشته برای فلان جا خوب نیست، و... خب این خیلی متفاوت و گسترده بود. یعنی موسسات خودشون نمیدونستن چطوریه داستان، ضمن اینکه رشته همسر من هم کمی با اونهایی که میرن اون طرف فرق داشت. خلاصه برای یک موسسه وقت گرفتیم که حضوری بریم، موسسه توی خیابون ملاصدرا نرسیده به پل کردستان بود من اون روز کمی زودتر با ماشین رفتم سمت اون موسسه و همسرم هم اومد تا میدون ونک که با هم بریم، رفتیم موسسه و صحبت های خانم محترمی که گویا مدیر اون موسسه بود رو شنیدیم، از حرفهایی که میزد انگار که ما لقمه ی مناسبی نیستیم (رشته راحتی برای پذیرش نیست که سریع ردیفش کنه و ما از اون بچه پولدارهاش نیستیم که بخوایم پذیرش با شهریه بگیریم که سریع اوکی کنه پولشو بگیره یا علی) تازه قبل این موضوع هم ما هماهنگ کرده بودیم با هم که به حرفهای منفی یا خیلی مثبت موسسه توجه زیادی نکنیم.

اومدیم بیرون قرار های بعدی موسسات هم به پیشنهاد همسرم کنسل شد، چون اعتقادش این شد که اینها اینکاره نیستن، راستشو بخواین منم همین نظر رو دارم، چون فکر میکنم که شکم سیر هستن و دنبال کار مفت و پول مفتش هستن نه اینکه واقعا خدمات مناسبی ارایه بدن اون هم البته دلیل داره چون اولا اینجا ایران هست و دوما قشر تحصیل کرده بیچاره این کشور راهی جز فرار کردن ندارن و سوما هم انقدر زیاد هستن در مقابل چهارتا موسسه که نگو ... چهارم اینکه بچه هایی که پولدار هستن هم این راهو برای فرار انتخاب میکنن، بهر حال کار و اخلاق حرفه ای تو این صنف نمی بینید.

برای مثال بگم، با موسسه ای غضنفر مانند تماس گرفتم گفتم که وقت میخوام 2 هفته دیگه بهم وقت داد، یعنی متخصص مغز و اعصاب هم اینشکلی نیست. خب این خودش گویای شلوغی وضعیت این موسسات هست.

البته که جلسه اول مشاوره که حدود 20 دقیقه هم بیشتر نیست رایگان است ولی من فکر میکنم تجربه خیلی چیزهایی مثل این آدم رو هم آسوده خاطر  میکنه و هم چشم و گوش باز ولو اینکه هیچ نتیجه ای نگیرید میتونید بهره برداری های خاص خودتون رو  داشته باشید.

و اما تصمیم بر این شد که خودمان برنامه را پیش ببریم 

یکسال و چند روز بعد

یکسال و چند روز بعد...

امروز تصمیم گرفتم که وبلاگم رو آپدیت کنم، حدود یکسالی از آخرین پستم میگذره و تو این یکسال اتفاقات خیلی بزرگی و عجیب و غریبی برای من افتاد، اتفاقاتی که هیچوقت شاید نشه فراموشش کرد و قطعا تجربه هایی با هزینه ی  بسیار بالایی برای من بوده.

لذا یکی از مسائلی که من رو از وبلاگم دور کرده همین مشغله هایی بود که خودم برای خودم ایجاد کردم ولی حالا میخوام دوباره شروع کنم، از راه و اهدافم دور نشدم ولی ابعاد زندگی بزرگتر شده برام و من دیگه یک نفر نیستم (ازدواج کردم) شاید هیچوقت فکرشو نمیکردم که همچین اتفاقی بیفته برام و اون هم انقدر زود ولی من اینکار رو انجام دادم، البته که فکر میکنم تو این شرایط تگزاسی یا به قول خودمون کویت بودن ایران جدای بحث هزینه ها و... بحثی داریم بنام جلو انداختن زندگی و ساختنش زودتر از موعد...

ببینید الان یه مرد 27 ساله اگر بخواد طبق نظریات جدید ازدواج کنه باید حدود 32 و ... اینها اینکار رو انجام بده و نتیجه چیست ؟ نتیجه اینه که باید حدود 35 الی 36 دنبال فرزند باشه خب این چی رو پیش میاره ؟ این موضوع باعث میشه که اولا از نظر پایه ای زندگی نتونه برای خودش بچینه ، دوما هیچ تصمیم خاصی نمیتونه بگیره، مثلا نمیتونه بگه خب ما مهاجرت کنیم به کشوری ثالث بعد شروع کنیم به زندگی ساختن و بعدش و... چرا چون کوتاه ترین راه مهاجرت خودش کم کمش 1.5 الی 2 سال زمان لازم داره، حالا شما اگر توی همون سال های اول موفق بشید بایده حداقل 3 سال در اون کشور ثالث بیس زندگی رو بچینید و بعدش شروع به زندگی کیند.

خب این فرقش چیه با ازدواج و ساختن زندگی تو 32 سالگی در ایران؟

سوال خوب و بجایی هست، فکر میکنم کمتر کسی باشه که  جواب این سوال رو ندونه، جوابش در جا زدن جوانان در این کشور هست، خود من که خدارو شکر درآمد به نسبت خوبی در کشور داشتم حدود 5 تومن در ماه  که یک خانه ی 58 متری در محله ی متوسط به بالا تهران اجاره کرده بودم(فول امکانات) چیزی حدود 100 میلیون تومان رهن کرده بودم در سال 97 ولی در سال 98 به مبلغ 150 میلیون تومان همین خانه را مجدد تمدید نمودم. خب با یه حساب ساده اگر بخوام بگم من سالانه 60 میلیون تومان درآمد دارم و 50 میلیون در سال باید داشته باشم که بتوانم در سال بعدی در خانه ام بمانم چیزی حدود 84 درصد درآمد من صرف محل سقف بالاسرم شده است. فکر میکنم خیلی واضح بود. و اگر درو اندیشی من نبود من باید  خانه اجاره ای ام را به محله های پایین تر که به طبع بزه کاری و دزدی و... بیشتری به دنبال دارد را ببینم.

در ادامه با ابعاد جدید و برانامه های زندگی (غیر محرمانه ها) پست خواهم کرد.

در زمان نگارش این پست قیمت دلار 11450 تومان است.