ی روز کاملا ابری تو تهرانی که 12 ماه سال همش آفتابیه ، و یکی که ...
اینم خوب بود :
گُفتمش فدای غمزه گِردُم
دلخوشُم که تو ره نومزه کِردُم
پیش پات می شینُم دو زانو
آخ ماه پیشانو جان ماه پیشانو
گفتمش چرا ماه پیشانو جان تو بلایی
جونِ جونوُم آی جونِ جونوُم
گفت: بلا نگو خرمن گیسوم هست طلایی
جونِ جونوُم آی جونِ جونوُمگفتمش: برات خونه می سازم از خشت و گِل
گفت: اگه دوسم داری جام بده تو خونهٔ دل
گُفتمش فدای غمزه گِردُم
دلخوشُم که تو ره نومزه کِردُم
پیش پات می شینُم دو زانو
آخ ماه پیشانو جان ماه پیشانو
گفتمش: بیا ماه پیشانو پیمون ببندیم
جونِ جونوُم آی جونِ جونوُم
گفت: باشه ولی قول بده که دائم بخندیم
جونِ جونوُم آی جونِ جونوُمگفتمش: دروغ میگی ماه پیشانو تو مستی
گفت: که باور کن با تو میمونم تا تو هستی
گُفتمش فدای غمزه گِردُم
دلخوشُم که تو ره نومزه کِردُم
پیش پات می شینُم دو زانو
آخ ماه پیشانو جان ماه پیشانو.
از دریا دادور
عص روز شنبه و طبق معمول ترافیک جلوی دانشگاهش... بعدشم ک رفتیم سمت لتیان بصرف ی قوطی هایپ بد مزه و ی تپه ای که هوای فوق العاده ای سمتون می وزید.
و هدیه ای که گرفته بودم براش!
مشکلی که من دارم اینه ک نمیتونم بفهمم منظور حرکتهاشو و اتفاق بدتری که شاید بیفته مشکلاتیه که ممکن گذشت زمان ایجاد کنه ، از طرفی هم ی گاردی ساخته که نمیشه یکم راحت تر حرفهاشو بزنه آدم نرسه ب موقعی که دیر شده و خسارت ایجاد کرده.
محیط کاری بسیار شلوغی دارم این روزها و همینطور موقعیت های حساسی که وجود داره...