چرا هستم ؟
دلیل "هستن" را از آلبرکامو می پرسند ، بر خلاف دکارت که معتقد است من می اندیشم پس هستم و بر خلاف آندره ژید که میگوید "من احساس میکنم ، پس هستم" و بقول آقای تنکابنی جمله ی سومی هم هست که گویندگان بیشماری دارد. من پیکان دارم ، پس هستم. و چون از کامو میپرسند : " تو که در جهان مسولی را نمی شناسی و به خدا معتقد نیستی ، و برای خودت طرف مقابلی قائل نیستی که اعتراضت را بشنود ، پس فریاد اعتراضت چه معنایی میتواند داشته باشد ؟ وقتی معتقدی که گوشی برای شنیدن نیست ، چه دلیلی هست برای اعتراض کردن و فریاد کشیدن ؟
میگوید : اعتراض نمیکنم که تا مخاطبی بیابم یا مسولی را بیدار کنم و یار سرزنش کنم ، اعتراض میکنم چون نمیتوانم اعتراض نکنم. اعتراض میکنم که اگر نکنم ، نظامی را که بر انسان حاکم است و وضع موجود را پذیرفته ام و بدان تسلیم و با آن همراه شده ام ، در حالی که میخواهم نفی کننده باشم ، نه تسلیم شونده و پذیرنده و جز اعتراض کردن حتی بی ثمر راه دیگری نمی شناسم.
اسلام شناسی - دکتر علی شریعتی
1585سلام دوست گلم...
سایت خیلی زیبایی داری...
اگه افتخار میدی به سایت منم یه سر بزن و سایت خودتو ثبت کن، خوشحال میشم از حضورت...
منتظرتم