تلفظ بخش مهمی از زبان محسوب میشه و کلا تلفظ خوب زیباست.
در این نکته تلفظ حرف t زمانی که قبل از حرف e در کلمه میاد آموزش داد میشه مثل Internet و ...
[T]
تلفظ | کلمه |
/Inenet/ | Internet |
/Inernational/ | International |
/Ineraction/ | Interaction |
/Ineresting/ | Interesting |
قصد دارم از این به بعد یه سری تکنیک ها و نکات زبان انگلیسی رو اینجا شییر کنم جهت یادگیری خودم و همه.
subject: Suffix & Prefix
For Example
a- Sub marine
از اونجایی که Marine مترادف دریا ، اقیانوس هست ، و sub در کنارش اومده پس میشه به معنی زیر دریایی
b- Sub title
و این هم به معنی زیرعنوان هست
c- Ex-president
پیشوند Ex به معنی قبلی و یا گذشته است و در کل به معنی رئیس جمهور قبلی است
d- Ex-Wife
همسر قبلی
نکته: prefix ها معنایی هستند ، suffix های ساختاری
meaning | suffix/prefix |
under | sub |
before | ex |
not | im |
not | in |
بعد از گذشتن یه روز پر دردسر و حاوی بروک راسی ، عصر امروز تونستم قبل از اینکه به کلاس زبان برسم کتاب Official Guide to the TOEFL test رو تهیه کنم.
مشخصات کتاب:
نام: Official Guide to the TOEFL test
ناشر:ETS
نسخه : Third Edition
تعداد صفحه : 453
ضمیمه : بهمراه یک CD
قیمت : 21000 تومان (در تاریخ همین پست)
چندروزی هست میخوام برم منابع تافل رو تهیه کنم ، کتابهایی که به عنوان منابع پیدا کردم و قصد خریدنشون رو دارم ایناست:
a-Official Guide TOEFL test
b-Delta
c-Barrons
d- Longman
در مورد زبان اگه بخوام بیشتر بگم ، راستش سطح زبان من به واسطه چند سال رفتن به کلاس زبان و خودن کتابهای New Interchane در حد متوسط بود. و از تابستون 92 هم دوباره رفتن کلاس زبان رو شروع کردم که با یک تست تعین سطح تونستم در سطح TOPNOTCH 2A ادامه بدم"اعتقادم به کلاس زبان اینه که حتی اگه یک کلمه جدید هم در هفته آموزش بده که من بلد نیستم ارزشمنده" درکل بنظرم محرک خوبیه.تو این کلاس زبان جدید با کتاب TOPNOTCH کار میشه و یه کتاب Impact هم استفاده میشه و هفته ای 2 روز تدریس میشه ، و در حال حاضر کتاب TOPNOTCH 3A هستم.
امیدوارم که فردا عملیات خرید کتابها انجام بشه و برنامه ریزی کنم برای خوندنشون.
سلام ، الان که اینجا هستم (ایران) و این پست رو ست میکنم {بهمراه ی سردرد مسخره} ، میخوام خودمو معرفی کنم یه فلش بکی از زندگیم بزنم:
من متولد ایران ، جنیست مرد ، دوران تحصیلیم از یه دبستان نمونه مردمی شروع شد؛اول دبیرستان رو در یه مدرسه نسبتا بزرگ و شلوغ گذروندم. و انتخاب رشته ام بنا به راهنمایی پدرم (که از این بابت ازش تشکر میکنم) به هنرستان و رشته کامپیوتر رفتم. {باید بگم که خودم هم به مکانیک فکرمیکردم ، اما بنظرم شاید این ی اتفاق خوب بود تو زندگیم ، و شاید هم اگر الان جای دیگه ای بودم موفق تر و یا حتی ی چیزی بالاتر از موفیت و همینطور برعکس میتونست وضعیت بدتری داشته باشه،خواست خدا این بود که این مسیر رو طی کنم}بعد از گرفتن دیپلم و شرکت تو آزمون سراسری و قبولی در رشته نرم افزار - روزانه - دانشکده فنی و حرفه ای در مقطع کاردانی که حدودا 15 کیلومتر از محل زندگیم فاصله داشت ، تحصیلمو شروع کردم {دوران خوبی نبود یکی از پوچ ترین سال های عمرم تو اون دانشکده گذشت و یه خروجی با ی معدل ضعیف ازش در اومد حالا به دلایلش کاری ندارم...} بعد از این دوره و شرکت توی آزمون کاردانی به کارشناسی سراسری و قبولی در یکی از مراکز آموزش عالی غیر انتفاعی غیر دولتی {سطح خوب}، تحصیلات کارشناسی نا پیوسته مهندسی تکنولوژی نرم افزار رو ادامه دادم و همین حالا که این مطلب رو مینویسم 4-بهمن-1392 ترم آخر(4) هستم یعنی تیر 93 میتونم فارغ التحصیل بشم {دوران خیلی بهتری رو بنسبت کاردانی گذروندم ، با خیلی چیز ها آشنا شدم ، و خیلی چیزهای نه علمی بلکه تجربی یاد گرفتم،و همینطور چطوری درس خوندن رو ...}
اما موضوعی که میخوام بهش اشاره کنم:
راستش قضیه از اینجا شروع میشه که ترم یک کارشناسی نا پیوسته (مهر91)، تو درس زبان تخصصی شانسمون به یه استادی خورد که ایشون مقطع کارشناسی ارشدشون رو در رشته شبکه{اگر اشتباه نکنم} در سوئد و دانشگاه هالمستاد درس خوندن ، و از اونجایی زبان انگلیسی من بجز یک نفر (که هرگز تو کلاس حضور پیدا نمیکرد) خوب بود و جزو دانشجوهای خوب استاد بودیم، پیشنهاد ادامه تحصیل در خارج از کشور رو داد بهمون و خلاصه یه جورایی گوشمون رو تکون داد که اگه شرایطش رو دارید میتونید اقدام کنید و....
این شد که من تصمیم گرفتم برم دنبالش یک مقداری دنبال کارهاش بودم و بفکر اپلای کردن و خوندن زبان و ... افتادم اما مشکلاتی برام وجود داشت:
1- قیمت دلار و یورو هر روز داشت بالا و بالاتر میرفت(3700)
2-دانشگاه های کشور های سوئد و سوئیس دیگه دانشجوی اینترنشنال رایگان نمیگرفتند و سخت تر شده بود.
3-دلسرد کردن بعضی از دوستان و نزدیکان در مورد این موضوع
4-مشکلات شخصی خودم...
5-عدم اطلاع از جزئیات
اون موقع من به فاند فکر نمیکردم و نمیدوستم شرایطش چطوریه و ... بعد از مدتی حدودا 9-10 ماه دوباره فکرش به سرم زد ، یعنی از اون موقع تا حالا هم به فکرش بودمو دنبال یه راهی میگشتم ولی خوب خیلی مشکلات وجود داشت (و پیدا شدن مشکل جدید ، شایدم نعمت...) و خصوصا دلسرد کردن اطرافیان (حسودان و کسایی که نمیخوان تو ازشون سر تر باشی) راهکاری هنوز نتونستم پیدا کنم ، جز اینکه در موردش اصلا با کسی صحبت نکنم. چون من مشاوره میگرفتم ازشون و میخواستم نظرشون رو بدونم که یکی از این افراد که به من خیلی نزدیک بود و چون هم رشتم بود و راهی رو که من تاحالا طی کرده بودم رو رفته بود ، این آقا موج منفی افکار من بود ...(خدا نگهش داره واسمون شایدم از دید اون اینطوری باشه و فکر کنه که مسیر خوبی نیست اما من دوستش دارم و اصلا ناراحت نمیشم ازش).
حالا که امیدوار شدم و میخوام ادامه بدم،این بلاگو راه انداختم یجورایی تا بتونم اطلاعاتمو شییر کنم و از اطلاعات شییر شده دوستان استفاده کنم ، و خلاصه قصد و نیتم کمک به خودمه و کمک به بقیه.
یه جورایی احساس میکنم که با این بلاگ امیدمو میتونم بهتر حفظ کنم و به رسیدن به نقطه هدف ایمان دارم.
یه خواهش "سعی نکنید که منصرفم کنید از کاری که میکنم ، میتونید نظرتون رد بدید" ممنون
بهروز و بهکام باشید.