One day in goal point

Story of an iranian boy who wants to immigrate to ..... like a country

One day in goal point

Story of an iranian boy who wants to immigrate to ..... like a country

آمپاس - Engpass

آمپاس از واژه آلمانی Engpass  پرفته شده و وارد زبان فارسی شده است. این واژه آلمانی در لغتنامه دهخدا به معنای تنگنا ، فشار و کار انجام شده آمده است.

اصلا دوست ندارم ، تو سیستم های اداری که همینه ، تو سیستم های غیر اداری هم همینه ، کلا  ایران یعنی کشور  آمپاس ها. اصلا حس خوبی نیست.

Philosophiae Doctor

دکترای ارتباطات مخابراتی - دانشگاه x

انگار درس خوندن من تمومی نباید داشته باشه ، مرض شده ، یه چیزی کمه وقتی نیست ، دانشجو باید باشم ، یا شایدم  دانشجوی کارمند خانه دار پژوهشگر

راستش من رشته مهندسی شبکه ، مخابرات ، امینت رو خیلی دوست دارم. شاید سوپر استار نباشم ولی واقعا لذت میبرم (مدیون پدرم هستم که  اومدم  آی تی و کامیپوتر..) الان که دارم ارشدم رو تموم میکنم ، ادامه تحصیل ، اونطرف ، ایران !! نمیدونم آخر ماجرا چی میشه ،  از طرفی موقعیتی پیش اومده که میتونم تو ایران خودم رو اثبات کنم  یعنی دارم میکنم ، با همه ی فشار ها و محدودیت هایی که وجود داره ،  تونستم به جایی برسم که بعضی چیز ها رو اصلاح کنم حتی شده یک چیز کوچیک رو ، نمیدونم ! وقت لازم دارم. من به کشورم مدیونم برای همه ی امکاناتی که در اختیارم گذاشت و نگذاشت ... دینی که دارم رو باید پس بدم.

اما نیازمند ترازویی هستم که در حال حاضر اندازه گیری کنه ، و بتونم به نتیجه برسم که چه چیز وزن بیشتری داره ، موازی هم میشه کار کرد ، ولی اون هم بحثهای خاص خودش رو داره.

همیشه Alternative داشتن خیلی خوبه ، من همیشه برای خودم دارم . ولی بعضی هاش هم پیش میاد که از دست شما خارجه ، انشاا... که خیره

قابلیت های فردی ، پوزیشن های جدید شعلی فقط در محیط های بزرگ ! تهران !

قابلیت های فردی ، پوزیشن های جدید شعلی فقط در محیط های بزرگ ! تهران ! یعنی چی ؟ آره یعنی کل منابع مملکت رو جمع کردیم تهران ، بعد کلی منابع باید هزینه بشه که مشکلات تمرکز منابع رو رفع کنه ، و از اونجایی که همیشه جمعیت به سمت رفاه ، منابع ، امکانات و موقعیت های اقتصادی گرایش داره هر چی هزینه کنیم در شرایط کشور ما میتونیم بگیم که در جای خودمان یعنی مشکلاتی که  تو شهری مثل تهران داریم ثابت میمونه  و البته این برای ما بهترین حالته ، شما حساب کن  من تو ی شهرستان خوب شمال کشور شرکت خدمات فناوری اطلاعاتی ندیدم که 50 تا کارمند داشته باشه و محصول تولید کنه ، خب این همه تحصیل کرده ؟ چه کار کنن ؟ بیان تهران ؟ بیان تهران چندین برابر مشکل برای خودشون و خانوادشون و البته جامعه ایجاد کنن که چی ؟ ماهی 1 میلیون بگیرن ؟ اصلا این شکل توزیع خوب نیست امیدوارم یکی سرش به جایی بخوره روال رو تغییر بده ، آمین.

دوستی میگفت کارآفرین باشن ، همه باید کار آفرین باشند ؟ همه چیز رو که نباید ایجاد کرد ، بعضی چیز ها باید باشه مردم به واسطه اون بتونن اقدام به فعالیت کنن . متاسفانه دولت هم کاری کرد که جوون مملکت با 4 میلیون پراید بخره بره مسافر کشی ... بعضی تصمیمات خیلی جزیات دارن ، نمیدونم کسی به همشون فکر میکنه یا نه همیطوری میرن برای اجرا ؟!!!

پایان نگرانی ها ، شروع دردسر های جدید

همیشه میگن زندگی تا آخرش دویدن داره  ، خیلی کارهام درست شده ، اما خیلی مشکلات جدید پیدا شد.

قضیه دوساله سربازی حل شد و میتونم بگم آخیییش ، قضیه پوزیشن جدید شغلی هم روشن شد و باز هم خدا رو شکر.

مشکل الان خونه هستش ، مسکن جدید ، پیدا بشه ، جابجا شم ، پارکینگ رو چکار کنم ، پول کم دارم ، ماشین رو هم که تو خیابون پارک میکنم یکم احساس نگرانی داره ولی خب چیگار میشه کرد ، همه چیز از اول که وجود نداره ، عیبی هم نداره خدا بزرگه ، ایشاا.. که همه چیز درست میشه ...

جریان سربازی هم بسیار داستان داره ، پست میخواد خودش باشه واسه بعد . راستی ماه آخر سال 94 چقدر سریع اومد ، نه ؟ یکم   بیشتر مراقب باشیم....

ساقیا برخیز و درده جام را


ساقیا برخیز و درده جام را
خاک بر سر کن غم ایام را
ساغر می بر کفم نه تا ز بر
برکشم این دلق ازرق فام را

آموزش - زندگی

زندگی خیلی چیزها به آدمها یاد میده ، ولی خیلی سخته بنظرم ، مثلا  انتظار ، حالا  انتظار هرچیزی که میخواد باشه ... ی چیز جدید ، شخص جدید ، کار جدید ، وضعیت جدید ، حقوق ، و سپری شدن زمانی که اصلا قصد عبور نداره ولی همین زمان اگه صبح باشه و تو خواب باشی و 8 صبح باید سر کارت برسی ، مثل موشک به سمت 8 و بعدش عبور میکنه و انگار اصلا از قید و بند هر دقیقه 60 ثانیه و هر ساعت 60 دقیقه و ... عبور کرده و میخواد رد بشه  برسه به 8 صبح  حالا اینها همه یک طرف ، انتظار چیزهای متفاوت کشیدن یک طرف ، فشار عصبی ، کاری ، درسی دانشگاه یک طرف ... عوض کردن خونه هم روش !

یکبار یادمه از نقطه A به B رو شرح دادم الان دقیقا همونه . همه جا ی دنیا یک ماه مونده به سال نو تو برنامه ریزی سال نو هستن و خریدهاشون ، من اصلا به سال نو فکر نمیکنم ، تازه بسرم زده برم عضو کتابخونه ملی ایران هم بشم چون تا ساعت 21 فعالیت داره میتونم بعد کارم از بزرگراه مدرس برم حقانی کمی زبان و کتابهای تاریخی بخونم بعدشم برم خونه (البته این واسه بعد سال و خونه جدید هستش که معلوم نیست کجاست ولی فکر کنم شرق باشه) Anyway  امیدوارم که همه چیز خوب پیش بره .

نتیجه برنامه سربازیم خیلی منو کلافه کرده ، باید پیگیری کنم ولی نمیتونم چون شرکت بهم مرخصی نمیده  همش هم از بی کفایتی خود مدیریت هستش. راستش موضوع شرکت کمی متفاوته ،قضیه اینه که بعد از مدتی سرور هایی که زیر دست منه حدود 34 تا سرور و روی اونها دیتابیس اوراکل داریم یکیشون دیسک سختش مشکل دار میشه از بد شانسی که من داریم این همون سروریه که ماه ها پیش بک آپش رو از روی هارد اکستر نال بردیم روی هارد لوکال خودش ، حالا من  هم نمیدونم که چش شده دقیقا ولی همون هاردش به مشکل بر میخوره ، مدیر مجموعه هم میگه چرا روی لوکاله منم میگم با هماهنگی مسولش چون به مشکل برخورده بود بردیمش روی لوکال و ی جورایی انگار من مقصر هستم ، حالا من زمانی که تحویل گرفتم مجموعه رو یک گزارش از وضعیت اینها داده بودم اردیبهشت 94 بود که اون  تبدیل به نامه شد و در نهایت بعضی ها تغییرات دادند و برخی هم بی اعتنا بودم . بعد مدتی من یک گزارش دیگه دادم شهریور ماه 94 که آقا این وضعیت سرور هاست. حالا طرف اومده میگه اگه دیتاش میپرید چکار میکردیم ؟ من هم دیگه زیادش نکردم ، و فقط از نظر حقوقی گفتم ما گزارش دادیم. ولی اینها همه یجورایی متوجه من شد.

حالا بنظر من آقای مهندس شما که مدیریت بلد نیستی و جو گیر شدی و بخاطر اینکه بهت بگن آفرین به همه چیز میگی بله بهتره همون مدیر پروژه باشی.

تجربه من هم از اون روز به من میگه که اولا خدا کمکت کرد و  احسند به خودت که دوتا گزارش زدی تو گوش مدیرت بدون اینکه کسی بهت بگه گزارش اعلام کن ، دوم اینکه شما با اینکه مستند میکنی و باز هم بیشتر باید توجه کنی و همیشه بدون که چه کار رو بهت سپردن ، یه همچین داده هایی بسیار اهمیت دارن  ولی متاسفانه از اونجایی که خصوصی هستیم کارشناس بدبخت ترین و پر مسولیت ترین عضو مجموعه هستش که نباید اینها رو قبول کنی.

ولی مدیر عزیزم منتظر یک جای خالی درست حسابی از من باش ، بله بزودی خواهی دید که بر اساس یک چرخش روزگار جای من و شما عوض خواهد شد و در نهایت شما از زیر دست بنده رد خواهی شد ولی از اونجایی که من مثل شما بی مسولیت و بی کفایت نیستم هرگز چنین رفتاری را نخواهی دید و کاری خواهم کرد که خجالت زده من بشوید.


دو سال از زندگی من در وبلاگم

جمعه 4 بهمن 1392 اولین پستم در این وبلاگ ، چقدر زود گذشت ! چقدر تلاش و هدفمند ! چقدر فشار  رو تحمل کردم ، چقدر ریسک کردم و شجاعت بخرج دادم. امروز هم بخاطر همه ی اون چیزهایی که اون روز ها کشیدم تونستم تحمل کنم ، خدا رو شکر نتیجه زحماتم داره به بار میشینه ، امیداورم که روزی برسه همون هایی که فقط مدعی بودن ببینن کسی که تنها و بدون پارتی و رابطه داره ادامه میده به کجا ها رسیده و چقدر تونسته موفق تر از اونها باشه و بنظرم این بهترین نشونه و بهترین تبلیغ فرهنگی برای امثال اون آدم میتونه باشه "دیگه عرصه برای اینجور آدم ها داره تنگ میشه و کارشون سخت و هر از چند گاهی دم از این میزنن که باید بریم دیگه جای ما اینجا نیست" بله که جای شما اینجا نیست شمایی که از اول ماجرا  معرف داشتی همینه آخر داستانت یک روزی میشه که دیگه کسی رو نداری و یا حتی اگه داری شرایطش خوب نیست  و چون قبلا بهتر بوده الان بخوای ادامه بدی برات سخت باشه. برام اهمیتی نداره که چه کسی هستی ولی امیدوارم فقط به حق برسی و نه بیشتر و کمتر . آمین


دختری در زندگی من :

قبلا راجع بهش گفته بودم ، چند روزی هست که قصد دارم فاصله بگیرم ازش ، راستش اون هم میدونه این رو ، داره این اتفاق می افته از نظر اون من باید به پاش بمونم ولی من خیلی باهاش حرف زدم تو خیلی از مسائل فاصله داریم ولی اون یه دختر خوبیه اما بچست ، هنوز نمیتونه تصمیم بگیره ، هنوز نتونسته مستقل باشه و خودشو مدیریت کنه مطمئن هستم که تو زندگی به مشکل میخوره  ، من اول خواستم درستش کنم ، بهش نشون بدم راه  رو و خیلی تلاش کردم. اما اون همش لقمه آماده میخواست و همش میگفت بگو چیکار کنم ! بنظرم خیلی سکون داره زندگیش مثل آدم های پیری که همه کارهاشون رو کردن و منتظر هستن که فرشته مرگ بیاد و جونشون رو بگیره  دقیقا مثل همین موضوع منتظر کسی هستن که مرحله ی دیگری از زندگی رو براشون بسازه و  عملا تا اون دوران بی مصرف و فاسد هستن ، خب این موضوع اصلا خوب نیست بنظرم یک آدم کاملا بی هدف میتونه این شکلی زندگی کنه ، متاسفانه هرگز نتونست درک کنه که من تمام تلاشم رو کردم تا تغییر کنه ولی نخواست که بشه ، امیدوارم بتونه  تغییر کنه.


سربازی :

دنبال برنامه سربازیم هستم ، بنظرم ناجا بسیار جای کار داره تا بتونه وضعیت روال اداریش رو بهبود بده ، و درک کنه که وقت و موقعیت جوان مردم براش دارای اهمیت بسیار زیادی هست . بنظرم کسی که مجری سربازی هست که نباید مشکل ایجاد کنه  برای مشمولین و غیره ... بنده یک روز مرخصی گرفتم ، چند روز هم  مرخصی ساعتی و یک غروب بسیار وحشت ناک برای پزشک صرف کردم که فکر کردن به مراحلش حالم رو بد میکنه تازه اقدام اصلی تا بیست روز دیگه  هستش ... این که نشد کار....


مرخصی :

اوضاع مرخصی داغونه اون هم به علت امتحان های تیر ماه و ترم پائیز 94 و برخی مرخصی ها تفریحی که رفتم. تا آخر آذر 2.2 مرخصی بدهکارم و در دی هم 3 روز مرخصی رفتم بهمن و اسفند هم که 5 روز مرخصی دارم با این حساب و کتاب تا آخر سال فقط 2 روز مرخصی میتونم برم.

دل شعر

زخم شب می شد کبود ، در بیابانی که من بودم
نه پر مرغی هوای صاف را می سود
نه صدای پای من همچون دگر شب ها

ضربه ای بر ضربه می افزود

- - - -

سهراب سپهری

اقدامات سربازی - مراکز بهداشتی درمانی واکسن - تهران

تجاربی در خصوص مراکزی که اقدام کردم رو حدود یک هفته قبل رو شیر میکنم تا دوستان هم استفاده کنن:

درمانگاه محبوب مجاز- اکبر آباد :

روز هایی که واکسن میزنه یکشنبه و سه شنبه هستش ساعت 8 الی 11 ولی قبلش تماس بگیرید که واکسن داشته باشه و یا مسولش باشه.

تلفن تماس : 55758727 - 55149454

من که تماس گرفتم یه خانومی برداشت گفت من تازه اومدم هیچی نمیدونم لطفا با یه شماره دیگه تماس بگیرید و... و در نهایت نتیجه شد اطلاعات بالا. برای آدرس هم دقیقا نمیدونم ولی از نواب میتونید برید اونجا و تماس بگیرید و دقیق بپرسید. من چون اون ساعت سر کار بودم و جایی هستم که نمیتونستم مرخصی ساعتی بگیرم خط زدم روی این گزینه.

از مراکزی شمال شرق تهران هم ، پیرو تماس ها مراکز تراب و شیبانی واکسن میزنن و اطلاعاتشون اینه :

تراب :

خیابان شریعتی - خیابان کلاهدوز - نبش کوچه فکوریان - 22554292-22558393

شیبانی :

خیابان شریعتی - بین قنات و دیباجی - روبروی بانک پارسیان - ایستگاه شیبانی - جنب کوی حافظ تلفن: 22545512 

کادوس هم توی پست قبلی معرفی کردم. اما خیلی از مراکزی که توی اینترنت معرفی شده یا نمیزنن ، یا اطلاعات تماسیشون غلطه ، یا تلفن تماسشون رو پاسخ نمیدن  خلاصه گفتم که گفته باشم شاید گره از کاری شخصی باز بشه.

اقدامات سربازی

هدفم از این پست کمک به افرادی هست که شاید مثل من نیازمند اطلاعات اقدامات سربازی هستند.

خب برای  سربازی باید شما ابتدا برید به یکی از مراکز پلیس +10 بهتون میگن که دفتر چه رو برید کافی نت بگیرید و پرکنید و بیارید.

قضیه دفترچه اینه که قبلا خود ناجا دفتر چه تولید میکرد مثل سنجش برای کنکور ولی بعد ها بر داشتنش و شد پی دی اف ، که آخر این پست قرار میدم فایلش رو ، دفترچه حدود 35 صفحه هستش که شما فقط به 5-8 تا فرم داخل اون بسته ب نوعش نیاز دارید ، پس میتونید اون رو بخونید توی کامپیوتر و خودتون فقط اون چند برگ رو در چاپ بگیرید. یک سریال هم دارید ، که این سریال برای پلیس + 10 نیازتو میشه ، من چون نمیدونستم و شرایط طوری بود که نیاز داشتم همشو پیرینت شده بهمراه یک سریال به مبلغ 11000 تومان خریدم.

آدرس پلیس + 10 که من رفتم : تجریش نرسیده به میدان قدس - جنب بیمه تامین اجتماعی بن بست اختصاصی پلاک 1 واحد 1 تلفن : 22759216

حتما قبلش هماهنگی های ساعات کاری و اطلاعات مورد نیاز رو طی تماس تلفنی بپرسید.

برای اینجا هم که حتما عکس رنگی پشت زمینه سفید داشته باشید بهمراه کپی کارت ملی ، شناسنامه ، عکستون رو اسکن میکنه و بهتون برمیگردونه.

بعد از این مراحل نیاز به معاینه اولیه پزشکی هست که برای من یک پزشک معرفی شد تو جوادیه که پدرم در اومد تا برم و برگردم ولی خدا وکیلی پزشکی که معرفی شده بود انسانیت تو وجودش بود. که برای پزشک هم مشخصه اطلاعات تماس و حتما هماهنگ کنید و برید.

اما واکسن تو تهران دردسریه و اسه خودش ، نه اطلاعاتی راجعبهش هست ، نه امکانش هست خلاصه من بعد از کلی درد سر رفتم یه مرکز بهداشت و واکسن رو زدم.

آدرس مزکز بهداشت : مرکز بهداشت شمال تهران - مرکز کادوس

 واحدهای فعال در مرکز :
پزشک ، دندانپزشک ، بهداشت خانواده ، واکسیناسیون ،
بهداشت محیط ، بهداشت حرفه ای
نشانی :
فلکه دوم تهرانپارس ، خیابان جشنواره ، خیابان سجده ای شمالی
تلفن تماس :
77709141 _77297383

که این مرکز بهداشت کار واکسن رو  روز های پنج شنبه هم انجام میده و این خیلی خوبه ، اما یادتون باشه حتما برگه رو همراهتون ببرید ، و ناشتا نباشید چون واکسن نمیزنن بهتون. این واکسن هیچ هزینه ای ندارد.

برای این مرکز هم میتونید تماس بگیرید ، ولی من تماس گرفتم کسی جواب نمیداد. کلا تو ایران زیاد روی تلفن ها نمیشه حساب باز کرد ، اونهایی هم که جواب میدن انگاری یه جورایی از روی وظیفه نیست ، بهر حال میتونید استفاده کنید.

تا اینجای کار رو که انجام دادید برید پلیس +10 مبلغ 17500 تومان پیاده میشیدو کار تمومه . اما داستان من ادامه داره و  بقش رو تو پست های بعدی میگم.

مرا از بهر سختی آفریدند - وحشی بافقی

مرا از بهر سختی آفریدند

نخست این جامه را بر تن بریدند

شدم چون از بر مادر به استاد

سر و کارم به سنگ افتاد و پولاد

همی بر سختیم سختی فزودند

به بدبختیم بدبختی فزودند

بدان سختی چو لختی چاره کردم

ز آهن رخنه‌ها در خاره کردم

فتادم با دلی سنگین سر و کار

که آسان کرد پیشم هر چه دشوار

شب سال نو - New Year's Eve

در گاه‌شماری میلادی شب سال نو (انگلیسی: New Year's Eve) که در بسیاری از کشورها Old Year's Day یا روز سیلوستر یکم گفته می‌شود، آخرین روز سال میلادی و به عبارتی ۳۱ دسامبر است. در بسیاری از کشورها شب سال نو در اماکن عمومی جشن گرفته می‌شود و مردم در این اجتماع ضمن رقص و پایکوبی با تنقلات و نوشیدنی‌های الکلی و تماشای آتش بازی خود را مشغول می‌سازند.
کیریباتی و ساموآ نخستین جزایری هستند که در آنها سال نو می‌شود و هونولولو در هاوائی آخرین مکانی است که این اتفاق می‌افتد.

برگرفته از ویکی پدیا


Happy NEW Year

2016

سال جدید میلادی رو تبریک ،این روز تو منطقه ما خیلی خون خون ریزی شده ، با امید صلح و دوستی برای کشورم جهان و پیشرفت و موفقیت برای خودم و بشریت.


پ.ن:سال 2015 : بزرگترین اتفاق سال شروع فعالیت من در یک شرکت جدید ، محیط بزرگ و پر فراز و نشیب بود.

ارتباطات ، سربازی

وضعیت خدمت سربازی : مشمول                                   توضیحات : معافیت تحصیلی

وضعیت خدمت سربازی : معافیت                               توضیحات : معافیت پزشکی


نمیدونم ، ارتباطات بعضی اتفاق ها تو زندگی  رو میتونم ربط بدم به چیزی هایی که باید میبود و نیست ؟ یعنی یه جورایی لطف خدا رو دارم میبینم . تو نگاه من نتیجه میشه زحمتی که کشیدم . تو نگاه همه میشه موفقیت بزرگ ، راه پر پیچ و خمی که  شجاعت پشتش بود ، حمایت وجود داشت (پدرم) ولی اون هم الان راضیه از کاری که کرده با اینکه کمی تار بود براش و لی رضایت داره ، خدا رو شکر بعضی اتفاق ها هم برای من یک نوع سود بود ، یعنی حتی میتونم بگم نرسیدن یه فکس از یک جا ب یک جا (با اینکه تو سال 2016 وارد میشیم و بخوام بگم که این خیلی زشته که ما هنوز یک فکس نمیتونیم بفرستیم) ولی خب اتفاق بود دیگه... خدا رو شکر مکینم فکر میکنم داره بهم برمیگرده ، ولی خب خیلی چیزها رو  نداشتم ی زمانی الان هم ندارم . نمیدونم احساسم بهم میگه این اتفاقات و امکان بودن برخی چیزها نشانه ای از اینه که دیدی اونجا کمبود بود ؟ حالا ایجا هواتو داریم. شاید یه زمانی خیلی گرون هزینه دادم خیلی گرون ، هنوزم دارم میدم ولی خب داره جبران میشه ، امیدوارم بتونم پارادایم ذهنیم رو همین شکلی نگه دارم.

تردید نداره ، برو دنبالش ، عقبش که اوکی هست ، بقیش هم  درست میشه... .. اونم بی پارتی یا با پارتی کسی بنام خدا (دمت گرم)

HafeZ1



ای دل گر از آن چاه زنخدان به درآیی
هر جا که روی زود پشیمان به درآیی

هش دار که گر وسوسه عقل کنی گوش
آدم صفت از روضه رضوان به درآیی

شاید که به آبی فلکت دست نگیرد
گر تشنه لب از چشمه حیوان به درآیی

مخالفت

باید یاد گرفت که مخالفت رو بشنوی ، بفهمی ، تحمل کنی و شرایط رو بهبود بدی و همه ی اینها به این معنی که انعطاف داشته باشی.

امروز یک درخواست من در محیط کاری من به آینده موکول شد ، اون هم به علت عملکرد خوب من ، به علت اینکه رضایت ایجاد کردم !  نمیدونم چرا خوب بودن باعث عدم شده ؟

امیدوارم به درخواستی که دارم و عصبی از پاسخی که شنیدم ، خدا خودش کمک کنه.